شاه نو بر تختگه ماوا گرفت

شاه نو بر تختگه ماوا گرفت

  • شعر شاه نو بر تختگه ماوا گرفت _ ملک الشعرا بهار 

    کار ما بالا گرفت‌!

     

    شاه نو بر تختگه ماوا گرفت

    بار دیگر حق به مرکز جا گرفت

     

    بار دیگر کار ما بالا گرفت

    آتش اندر خصم بی‌پروا گرفت

     

    مجلس سرگشته از نو پا گرفت

     

    کام مفسد مظهر خمیازه شد

    شهر ظلم و جور بی‌دروازه شد

     

    نام آزادی بلندآوازه شد

    حمد یزدان‌، جان ملت تازه شد

     

    شکر ایزد، کار ما بالا گرفت

     

    آنکه کرد از نیکوئی کار وطن

    آفرین‌ها بر سپهدار وطن

     

    آنکه گشت از جان و دل یار وطن

    نیز صد تحسین به سردار وطن

     

    زبن دو تن کار وطن مبناگرفت

     

    کار ما ترویج آئین است و بس

    زین کشاکش قصد ما این است و بس

     

    کام ما زین شهد، شیرین است وبس

    ملجوئ ما حجت دین است و بس

     

    بود لطف او که دست ما گرفت

     

    روز شادی و سرور است ای بهار

    چشم استبداد کور است ای بهار

     

    عیش و شادی از تو دور است ای بهار

    هم به تشویقت قصور است ای بهار

     

    زانکه گردون کینهٔ دانا گرفت

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

     

    قالب: مسمط

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد – 173

    کلی را سر از زخم ناسور بود _ کل و کلاه

    «‌اربس‌» اندر افسانهٔ باستان

    به روزی مبارک ز ماه صیام

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    شاه نو بر تختگه ماوا گرفت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شاه نو بر تختگه ماوا گرفت بار دیگر حق به مرکز جا گرفت بار دیگر کار ما بالا گرفت آتش اندر خصم بی‌پروا گرفت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چشم استبداد کور است ای بهار عیش و شادی از تو دور است ای بهار هم به تشویقت قصور است ای بهار زانکه گردون کینهٔ دانا گرفت» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر کار ما بالا گرفت‌! ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر کار ما بالا گرفت‌! ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *