دردیست-درد-عشق-که-هیچش-طبیب-نیست

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست – 114

  • دانلود دکلمه صوتی شعر دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست سعدی – غزل 114 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. گر دردمند عشق بنالد غریب نیست. دانند عاقلان که مجانین عشق را.

     

    شعر دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست – غزل 114 – سعدی

     

    دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

    گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

     

    دانند عاقلان که مجانین عشق را

    پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

     

    هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد

    آنست کز حیات جهانش نصیب نیست

     

    در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات

    خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست

     

    صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود

    ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست

     

    گر دوست واقفست که بر من چه می‌رود

    باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست

     

    بگریست چشم دشمن من بر حدیث من

    فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست

     

    از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز

    کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست

     

    سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری

    هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنها پل الوار

    ای‌خوش آن‌ساعت که‌آید پیک جانان بی‌خبر

    شاعر ساحر منم اندر جهان – ۱۶۳

    9 جمله معروف سووشون سیمین دانشور – تکه کتاب

     

    معنی دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

    دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

    درد عشق و دوستداری دردی است که هیچ طبیبی نمی تواند آن را درمان کند ، بنابراین اگر کسی که مبتلا به این درد است ناله سر دهد ، عجیب به نظر نمی رسد ، زیرا جز ناله راهی ندارد.

    [ درد : احساس نیاز و تمنای شدید برای رسیدن به معشوق ، درد طلب عشق / غریب عجیب و شگفت ، تازه و نو / تتاسب : درد ، طبیب ،دردمند / جناس زاید : درد ،دردمند / آرایه ء تکرار : درد ، عشق ]

     

    معنی دانند عاقلان که مجانین عشق را

    دانند عاقلان که مجانین عشق را پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

    آنان که عاشق نیستند ،می دانند که دیوانگان عشق  به سخنان نصیحت کنندگان و به اندرز معلمان توجهی ندارند و دست از عشق بر نمی دارند.

    [ مجانین : جمع مجنون ،دیوانگان / پروا : میل و توجه / ناصح : نصیحت کننده و پند دهنده / ادیب : دانا و دانشمند و سخن دان / تضاد : عاقلان ، مجانین ]

     

    معنی هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد

    هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد آنست کز حیات جهانش نصیب نیست

    هر کس عشق را همانند شرابی نوش نکرده و به ته مانده های شراب درد عشق نرسیده باشد ، یعنی تا انتهای عشق نرفته باشد ، شکی نیست که از زندگی خویش بهره ای نبرده است.

    [ نصیب : بهره و قسمت / تشبیه : عشق به شراب ، دَرد به دُرد ( اضافه ء تشبیهی ) / جناس ناقص : دُرد ،دَرد ]

     

    معنی در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات

    در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست

    بهتر از بوی خوش دوست در بوییدنی های خوشبویی چون مشک و عود و عنبر و نظیر اینها یافت نمی شود . یعنی هیچ بویی به بوی دوست نمی رسد.

    [ مُشک = ماده ای است سیاه رنگ که در زیرِ شکم جنس نرِ آهوی خُتن قرار دارد و بسیار خوشبو و معطر است / عود = به چوب هر درخت گفته می شود ، چوب سیاه رنگی است که چون بر آتش قرار دهند ، دودش بوی خوش می دهد / عنبر = ماده ای چرب و خوشبو و سیاه رنگ که از رودۀ نوعی وال یا ماهی عنبر (کاشالو) می گیرند / طیّبات = جمع طیّبه به معنی چیزهای پاکیزه و خوشبو (لغت نامه) / طیب = بوی خوش ، پاک و پاکیزه ]

     

    معنی صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود

    صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست

    اگر شکاری که به دام افتاده است ، از کمند بگریزد شگفت نیست . شگفت و عجب این است که شکار در کمند ماندن و آنجا جان دادن را ترجیح می دهد.

    [ بوالعجب : بسیار عجیب و غریب / تناسب : صید ،کمند / جناس اشتقاق : بوالعجب ، عجب ]

     

    معنی گر دوست واقفست که بر من چه می‌رود

    گر دوست واقفست که بر من چه می‌رود باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست

    اگر دوست بداند که من در راه دوستی چه رنجی را تحمل می کنم   ، ( خواهد فهمید ) از ستمی که دشمن و نگهبان معشوق بر من روا می دارد ،واهمه ای ندارم.

    [ تضاد:  دوست ، دشمن / جناس لاحق : گر ، بر ]

     

    معنی بگریست چشم دشمن من بر حدیث من

    بگریست چشم دشمن من بر حدیث من فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست

    چشم دشمن بر داستان غم انگیز من اشک ریخت . شگفتا که بیگانه لطف و عنایتی بر من دارد ، ولی در خویش و آشنای من وفا وجود ندارد!

    [ حدیث : سخن ، ماجرا ، افسانه و داستان / فضل : احسان و بخشش / غریب : بیگانه / قریب : خویش و آشنا / جناس لفظی ، لاحق و تضاد  : غریب ، قریب ]

     

    معنی از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز

    از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست

    گل ( معشوق ) آنچنان خندیده که بی تاب گشته و به پشت افتاده است و از گرفتاری بلبل ( عاشق ) آگاهی ندارد.

    [ قفا : پشت / مشغله : شور و غوغا ، هیاهو / عندلیب : بلبل ، / تناسب : گل ، عندلیب / استعاره ء مکنیه : گل ( به قرینه ء به قفا افتادن و خبر نداشتن ) / استعاره ء مصرّحه : خندیدن ( شکفتن ) ]

     

    معنی سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری

    سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست

    ای سعدی ، از دست دوست به چه کسی شکایت می کنی ؟ آیا می دانی که چشم پوشیدن از دوست ممکن نیست ، پس باید دوری او را تحمل کنی.

     

     

    معنی غزل دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست سعدی چیست؟

    درد عشق و دوستداری دردی است که هیچ طبیبی نمی تواند آن را درمان کند ، بنابراین اگر کسی که مبتلا به این درد است ناله سر دهد ، عجیب به نظر نمی رسد ، زیرا جز ناله راهی ندارد.

    [ درد : احساس نیاز و تمنای شدید برای رسیدن به معشوق ، درد طلب عشق / غریب عجیب و شگفت ، تازه و نو / تتاسب : درد ، طبیب ،دردمند / جناس زاید : درد ،دردمند / آرایه ء تکرار : درد ، عشق ]

     

    شعر دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»