بگریست ابر تیره به دشت اندر

بگریست ابر تیره به دشت اندر – بهاریه

  • شعر بگریست ابر تیره به دشت اندر – بهاریه ملک الشعرا بهار 

     

    بگریست ابر تیره به دشت اندر

    وزکوه خاست خندهٔ کبک نر

    خورشید زرد، چون کله دارا

    ابر سیه‌، چو رایت اسکندر

    بر فرق یاسمین کله خاقان

    بر دوش نارون سلب قیصر

    قمری به کام کرده یکی بربط

    بلبل بنای برده یکی مزهر

    نسرین به سر ببسته ز نو دستار

    لاله به کف نهاده ز نو ساغر

    نوروز فر خجسته فراز آمد

    در موکبش بهار خوش دلبر

    آن یک طراز مجلس وکاخ بزم

    این‌یک طرازکلشن و دشت و در

    آن بزم را طرازد چون کشمیر

    این باغ را بسازد چون کشمر

    هر بامداد باد برآید نرم

    وز روی گل به لطف کشد معجر

    خوی کرده گل‌، زشرم همی‌خندد

    چون خوبرو عروس بر شوهر

    بر خاربن بخندد سیصدگل

    چون آفتاب سر زند از خاور

    مانند کودکان که فرو خندند

    آنگه کشان پذیره شود مادر

    قارون هرآنچه کرد نهان در خاک

    اکنون همی ز خاک برآرد سر

    زمرد همی برآید از هامون

    لولو همی بغلطد در فرغر

    پاسی ز شب چو درگذرد گردد

    باغ از شکوفه چون فلک از اختر

    غران همی برآید ابر ازکوه

    چون کوس برکشیده یکی لشکر

    برف از ستیغ کوه فرو غلطد

    هر صبح کآفتاب کشد خنجر

    هرگه درخشی ازکه بدرخشد

    وز بیم خویش ناله کند تندر

    گوئی به روز رزم همی نالد

    از بیم تیغ شاه‌، دل کافر

    حیدر امیر بدر و شه صفین

    دست خدا و بازوی پیغمبر

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    هر سه مقابل پنجره ایستاده بودند – نمی‌دانم چه کسی صاحب من است؟

    دانلود آهنگ عزیز بشین به کنارم روزبه نعمت الهی + پخش آنلاین

    زن در شعر

    حق‌پرستان سلف‌، کاری نمایان کرده‌اند

     

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    بگریست ابر تیره به دشت اندر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «بگریست ابر تیره به دشت اندر وزکوه خاست خندهٔ کبک نر خورشید زرد، چون کله دارا ابر سیه‌، چو رایت اسکندر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «گوئی به روز رزم همی نالد از بیم تیغ شاه‌، دل کافر حیدر امیر بدر و شه صفین دست خدا و بازوی پیغمبر» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر بهاریه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر بهاریه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *