ای کسروی ای سفیه نادان

ای کسروی ای سفیه نادان

  • شعر ای کسروی ای سفیه نادان ملک الشعرا بهار 

    به یکی از معاندین

     

    ای کسروی ای سفیه نادان

    سرگشته تیه بغی و خذلان

     

    بدبخت کسی که چون تو باشد

    یک عمر به کار خویش حیران

     

    منفور به نزد پیر و برنا

    ملعون بر کافر و مسلمان

     

    از روز ازل فکنده ابلیس

    در قلب تو کارگاه عصیان

     

    آیینْت سفاهتی هویدا

    «‌پیمانْت‌» حماقتی نمایان

     

    تو ز اهرمنی و از تو بیزار

    روح مشی و روان مشیان

     

    ای مغز تو خوابگاه ابلیس

    وی قلب تو جایگاه شیطان

     

    ای مایهٔ ننگ اهل تبریز

    از حکم‌آباد تا شتربان

     

    با این تن خشک و این قیافه

    هستی ز کدام جنس حیوان

     

    بوزینهٔ سل گرفته‌ای تو

    پوشیده به تن لباس انسان

     

    در کار معاشرت چنان تلخ

    کز تو نشود رفیق‌، خندان

     

    بنشینی و بر نمک بری دست

    برخیزی و بشکنی نمکدان

     

    خود را تو ز مصلحان شمردی

    این نام به خود نهادی آسان

     

    هستی به قیاس مصلحان‌، تو

    چون ز آب فرات‌، آب قلیان

     

    هستی تو به طعم و بوی پیدا

    هرچند شوی به رنگ پنهان

     

    شد پارسی از تصرف تو

    مهمل چو کلام جان بن جان

     

    خشکیده و خامشی تو، گویی

    چولی قزکی به‌دست طفلان

     

    چولی قزکی ولی نه زان جنس

    کز وی طلبند خلق باران

     

    الفاظ به کسره می‌گذاری

    زان کسرویت شده است عنوان

     

    ورنه تو کجا و آل کسری

    ای مایهٔ ننگ آل قحطان

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    یک عاشقانه‌ی طولانی

    دانلود آهنگ اینه عادتم سامان جلیلی + پخش آنلاین

    ما فقیران که روز در تعبیم – سرود شاعر

    شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد _ 101

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای کسروی ای سفیه نادان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای کسروی ای سفیه نادان سرگشته تیه بغی و خذلان بدبخت کسی که چون تو باشد یک عمر به کار خویش حیران» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «الفاظ به کسره می‌گذاری زان کسرویت شده است عنوان ورنه تو کجا و آل کسری ای مایهٔ ننگ آل قحطان» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر به یکی از معاندین ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر به یکی از معاندین ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *