ای-نفسِ-خرّمِ-بادِ-صبا

ای نفس خرم باد صبا – 2

  • دانلود دکلمه صوتی شعر ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا سعدی – غزل 2 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. از برِ یار آمده‌ای، مرحبا! قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح مرغِ سلیمان چه خبر از سبا.

     

    شعر ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا – غزل 2 – سعدی 

     

    ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا

    از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!

     

    قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح

    مرغِ سلیمان چه خبر از سبا

     

    بر سرِ خشم است هنوز آن حریف

    یا سخنی می‌رود اندر رضا

     

    از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف

    با قدمِ خوف رَوم یا رَجا

     

    بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست

    بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا

     

    گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف

    چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا

     

    آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد

    نیک نکردی که نکردی وفا

     

    لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد

    صلح فراموش کند ماجرا

     

    تا به گریبان نرسد دستِ مرگ

    دست ز دامن نکنیمت رها

     

    دوست نباشد به حقیقت که او

    دوست فراموش کند در بلا

     

    خستگی اندر طلبت راحت است

    درد کشیدن به امیدِ دوا

     

    سر نتوانم که برآرم چو چنگ

    ور چو دفم پوست بدرّد قَفا

     

    هر سَحر از عشق دمی می‌زنم

    روزِ دگر می‌شنوم بر ملا

     

    قصهٔ دردم همه عالَم گرفت

    در که نگیرد نفسِ آشنا

     

    گر برسد نالهٔ سعدی به کوه

    کوه بنالد به زبانِ صدا

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)

     

    ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، محسن رحمتیان، زهرا بهمنی، محسن لیله کوهی و سعیده تهرانی نسب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    معنی ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا

    ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!
    ای نفحۀ روح بخش باد سحرگاهی ، آفرین بر تو که از برِ یار آمده ای و بوی خوش با طراوت حاصل هم جواری با یار است . [ نَفَس = نفحه و نکهت و بوی خوش / باد صبا = نسیم صبحگاهی / خرم = شاداب و شادمان / از بّر = از سوی / مرحبا = آفرین ]

     

    معنی قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح

    قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح مرغِ سلیمان چه خبر از سبا.

    ای کاروان شب! از صبح چه شنیده‌ای؟ ای هدهد! از ملکه سبا چه خبری داری؟

     

     

    معنی بر سرِ خشم است هنوز آن حریف

    بر سرِ خشم است هنوز آن حریف یا سخنی می‌رود اندر رضا.

    حریف: یار، هم پیشه، مصاحب

    رضا: خشنودی، خوش دلی

    معنی بیت: ای باد صبا تو که یار را دیده ای هنوز خشمگین و عصبانی است یا از روی خشنودی و دل خوشی حرف می زد.

     

    معنی از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف

    از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف با قدمِ خوف رَوم یا رَجا. ای بادِ صبا ، پیام آور صلح و آرامشی یا ناسازگاری ؟ و اینک من با ترس به سویش بروم یا با امیدواری ؟ خلاف = مخالفت و ناسازگاری خوف = بیم و ترس رجا = امیدواری

     

    معنی بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست

    بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا.

    ای یار ملایم صبحگاهی که قاصد کوی یاری ، اگر دوباره بر سرِ کوی محبوب گذر کردی .

    پیک = قاصد
    نسیم = باد ملایم

     

    معنی گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف

    گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا. پیام مرا به او برسان و بگو که از منِ ضعیف ، جز نیم جانی باقی نمانده است . به راستی کالبد بی جان من ، یعنی جسمِ من دور از تو که در حکمِ جان هستی ، چه قدر می تواند بقا و دوام داشته باشد . [ رمق = باقی جان / تاب و توان / صورت بی جان = کالبد و جسم بی جان ]

     

    معنی آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد

    آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا.

    کار خوبی نکردی که به آن همه دلداری و عهد و پیمان وفا نکردی.

     

     

    معنی لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد

    لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد صلح فراموش کند ماجرا.

    دُوْر: عصر، زمان

    روزگار وصال: زمان رسیدن به محبوب و هم‌آغوشی با وی

    ماجرا:رنجش، رنجیدگی، گلایه، گله ، دعوا، مرافعه، جدال، جر

    معنی بیت: ولی اگر روزگار وصلی باشد و تو را در آغوش بگیرم، این آشتی مایه فراموشی تمامی رنجش ها و کدورت ها می شود.

     

    معنی تا به گریبان نرسد دستِ مرگ

    تا به گریبان نرسد دستِ مرگ دست ز دامن نکنیمت رها. تا دستِ احل گریبان مرا نگیرد و زمان مرگ فرا نرسد . ای معشوق ، دست از دامنت برنمی دارم و رهایت نمی کنم . گریبان = بخشی از جامه که پیرامون گردن قرار گیرد ، یقه.

     

    معنی دوست نباشد به حقیقت که او

    دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا. تا دستِ احل گریبان مرا نگیرد و زمان مرگ فرا نرسد . ای معشوق ، دست از دامنت برنمی دارم و رهایت نمی کنم . گریبان = بخشی از جامه که پیرامون گردن قرار گیرد ، یقه

     

    معنی خستگی اندر طلبت راحت است

    خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امیدِ دوا. در راه طلب کردن تو هر جراحتی که به طالب وارد آید ، عین راحت است . همچنانکه کسی به امید رسیدن به دارو ، درد را تحمل می کند . مصراع دوم ، تمثیلی است برای تأکید معنی مصراع اول . [ خستگی = ریش ، جراحت / راحت = آسایش و آرامش ]

     

    معنی سر نتوانم که برآرم چو چنگ

    سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرّد قَفا.

    نمی‌توانم مثل چنگ (که سرش خمیده است) سرم را بالا بگیرم حتی اگر مثل دف، پشت من زخمی شود.

     

     

    معنی هر سَحر از عشق دمی می‌زنم

    هر سَحر از عشق دمی می‌زنم روزِ دگر می‌شنوم بر ملا.

    برملا: رسوا، آشکار

    دمی می زنم: حرفی می زنم، ادعایی می کنم

    معنی بیت: هر روز که می رسد حرف و سخنی از عشق به تو می گویم و فردا می بینم همه فهمیدند و رسوا شده ام.

     

    معنی قصهٔ دردم همه عالَم گرفت

    قصهٔ دردم همه عالَم گرفت در که نگیرد نفسِ آشنا. داستان دردِ عشقم همه جهان را فرا گرفت ، نفسِ آشنا در چه کسی تاثیر نمی کند ؟ ( چه کسی می تواند از تاثیر نفسِ آشنای سعدی در امان بماند ) . آشنا = یار و دوست

     

    معنی گر برسد نالهٔ سعدی به کوه

    گر برسد نالهٔ سعدی به کوه کوه بنالد به زبانِ صدا.

    اگر ناله سعدی به کوه برسد ، کوه با زبان پژواک ، آن ناله را منعکس خواهد کرد . ( کوه هم از نالۀ سعدی متأثر می شود )

    صدا = پژواک ، انعکاس صوت

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا سعدی

    منصور گروسی می گوید:

    با سلام
    در این غزل دلنشین سعدی
    از مصرع اول بیت دوم
    تا مصرع دوم بیت چهارم
    با توجه به اینکه کلیه این مصرعها
    سئوالی می باشند
    بهتر می نماید
    تا در اخر تمامی این مصرعها علامت سئوال ( ؟)
    درج گردد
    و این مصرع نیز اصلاح شود
    قافله ی شب چه شنیدی ز صبح ؟
    مرغ سلیمان چه خبر از سبا ؟

     

    بهار می گوید:

    در بیت یازدهم ،
    خستگی اندر طلبت راحت است ،
    درد کشیدن به امیدت، دوا
    صحیح تر به نظر میرسه تا
    درد کشیدن به امید دوا

     

    شخص ناشناس می گوید:

    ای نفس خرم باد صبا
    از بر یار آمده‌ای مرحبا
    نفس=نسیم
    ای نسیم باد خنک و جانبخش صبا از بوی دل انگیزت پیداست که از دیار یار آمده ای خوش آمدی

     

    دوست نباشد به حقیقت که او
    دوست فراموش کند در بلا
    دوســت مــشــمــار آنــکــه در نــعــمــت زنــد لــــاف یـــاری و بــــرادر خــــوانـــدگــــی
    دوســت آن بــاشـد کـه گـیـرد دسـت دوسـت در پــریــشــان حــالــی و درمــانــدگــی

     

    گر برسد ناله سعدی به کوه
    کوه بنالد به زبان صدا
    ناله های زار و عاشقانه ام اگر به کوه برسد کوه نیز با من همآواز میشود

     

     

    معنی ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا چیست؟

    ای نفحۀ روح بخش باد سحرگاهی ، آفرین بر تو که از برِ یار آمده ای و بوی خوش با طراوت حاصل هم جواری با یار است . [ نَفَس = نفحه و نکهت و بوی خوش / باد صبا = نسیم صبحگاهی / خرم = شاداب و شادمان / از بّر = از سوی / مرحبا = آفرین ]

     

    شعر ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی بزرگ است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *