امشب-به-راستی-شب-ما-روز-روشن-است

امشب به راستی شب ما روز روشن است – 78

  • دانلود دکلمه صوتی شعر امشب به راستی شب ما روز روشن است سعدی – غزل 78 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. عید وصال دوست علی رغم دشمن است. باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ.

     

     

    شعر امشب به راستی شب ما روز روشن است – غزل 78 – سعدی

     

    امشب به راستی شب ما روز روشن است

    عید وصال دوست علی رغم دشمن است

     

    باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ

    یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است

     

    هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر

    چشمم که در سرست و روانم که در تن است

     

    گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول

    تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است

     

    ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر

    ناچار خوشه چین بود آن جا که خرمن است

     

    دور از تو در جهان فراخم مجال نیست

    عالم به چشم تنگ دلان چشم سوزن است

     

    عاشق گریختن نتواند که دست شوق

    هر جا که می‌رود متعلق به دامن است

     

    شیرین به در نمی‌رود از خانه بی رقیب

    داند شکر که دفع مگس بادبیزن است

     

    جور رقیب و سرزنش اهل روزگار

    با من همان حکایت گاو دهلزن است

     

    بازان شاه را حسد آید بدین شکار

    کان شاهباز را دل سعدی نشیمن است

     

    قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق

    هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    امشب به راستی شب ما روز روشن است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر امشب به راستی شب ما روز روشن است سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی امشب به راستی شب ما روز روشن است

    امشب به راستی شب ما روز روشن است عید وصال دوست علی رغم دشمن است

    امشب به راستی شب ما مثل روز روشن و درخشان است. زیرا در این شب برخلاف خواست دشمن به وصال دوست رسیده ایم و وصال دوست مثل عید نورانی است.

    [علی رغم = برخلاف میل و خواهش].

     

    معنی باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ

    باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است

    آیا این بادی که از جانب وزیدن گرفته، نسیم صبحگاهی است؟ و آیا این بوی خوش دهان توست که به مشام می رسد یا بوی لادن؟

    [نسیم صبح = نسیم سحرگاهی، باد صبا / نکهت = بوی خوش / لادن = نام صمغی خوشبوی که از گیاه عَشِقَه حاصل می شود].

     

    معنی هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر

    هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر چشمم که در سرست و روانم که در تن است

    چشم و روانم که در سر و جسمم جای دارند و بی آنها زندگی و دیدن ممکن نیست، هرگز از جسم و جان تو برای من عزیزتر نیست.

     

    معنی گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول

    گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است

    تا ذهن و خاطر من دلبستۀ گوش و گردن توست، برای خدمت به تو تسلیم هستم و به سخنانت گوش فرا می دهم.

    [خاطر = دل / معلّق = آویخته و وابسته، گرفتار و دربند / گردن به خدمت نهادن = کنایه از اطاعت و فرمانبرداری کردن].

     

    معنی ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر

    ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر ناچار خوشه چین بود آن جا که خرمن است

    ای پادشاه، به درویش عنایتی داشته باش، زیرا هر جا خرمنی وجود داشته باشد، ناچار خوشه چینی در کنار آن خواهد بود.

    [خوشه چین = درویش و فقیری را گویند که بعد از درو و جمع آوری محصول، خوشه های باقی مانده را برای خود جمع می کند / سایه برگرفتن = کنایه از بی توجّهی کردن].

     

    معنی دور از تو در جهان فراخم مجال نیست

    دور از تو در جهان فراخم مجال نیست عالم به چشم تنگ دلان چشم سوزن است

    دور از تو بساط گستردۀ گیتی برای من جای جولان نیست. آری، دنیا در نگاه غمگینان به اندازۀ سوراخ سوزن تنگ و کوچک است.

    [فراخ = وسیع و گسترده، بزرگ / چشم سوزن = سوراخ سوزن / تنگدلان = کنایه از ملولات و افسرگان و اندوهگینان].

     

    معنی عاشق گریختن نتواند که دست شوق

    عاشق گریختن نتواند که دست شوق هر جا که می‌رود متعلق به دامن است

    عاشق نمی تواند از نفوذ عشق رهایی یابد. زیرا به هر کجا که روی می آورد، دستان مقرون به شوق او به دامن معشوق آویخته است.

    [شوق = اشتیاق و آرزومندی / متعلّق = درآویزنده / دست متعلّق به دامن بودن = کنایه از محتاج بودن].

     

    معنی شیرین به در نمی‌رود از خانه بی رقیب

    شیرین به در نمی‌رود از خانه بی رقیب داند شکر که دفع مگس بادبیزن است

    معشوق بدون نگهبان از خانه بیرون نمی رود، زیرا همانطور که برای دفع مگس از گِرد شکر بادبیزن لازم است، رقیب هم می تواند هوسبازان را از گرد معشوق براند.

    [رقیب = نگهبان و مراقب، کسی که مواظبِ معشوق است و عاشق را از او دور می کند، معمولاََ دایۀ دختر این نقش را بر عهده داشت و گاهی هم عاشق و معشوق از غفلتِ رقیب استفاده کرده و با اشاراتِ چشم و ابرو، قول و قرار می گذاشتند و سخنان خود را به یکدیگر می گفتند / بادبیزن = بادبزن / شکر = نام یکی از معشوقه های خسرو پرویز است . شیرین با اینکه علاقه مفرطی به خسرو داشت ولی در مقابل هوس او مقاومت می کرد و خسرو برای تحریک حسادت شیرین به اصفهان رفت و با زنی پرآوازه و جمیل، به نام شکر اصفهانی ازدواج کرد و شکر در مدّت کوتاه زندگی خود با خسرو او را فریفت و کام خسرو را برنیاورد (فرهنگ تلمیحات ذیل خسرو پرویز)].

     

    معنی جور رقیب و سرزنش اهل روزگار

    جور رقیب و سرزنش اهل روزگار با من همان حکایت گاو دهلزن است

    ستمی که از نگهبان معشوق به من می رسد، و ملامت هایی که مردم زمانه بر من روا می دارند، آنچنان بر من بی تأثیر است که صدای دهل برای گاو دهل زن.

    [دهل = نوعی طبل و نقاره / گاو دهل زن = گاوی بوده که دهل نواز بر پشت آن دهل می کوفته است. مانند شتر نقاره خانه که گوشش از این صداها پر است و هراسی ندارد].

     

    معنی بازان شاه را حسد آید بدین شکار

    بازان شاه را حسد آید بدین شکار کان شاهباز را دل سعدی نشیمن است

    بازهای شکاری شاه بر این شاهبازی که دل سعدی را منزل خویش ساخته، حسادت می ورزند زیرا آنها بر بازو می نشینند و این شاهباز بر دل.

    [نشیمن = آشیانه].

    باز = پرنده ای است شکاری که در قدیم شاهان برای شکار از آن استفاده می کردند و غالباََ بر روی دست و شانۀ خود جای می دادند و شاهباز، بازی باشد سفید و بزرگ. این پرنده به رنگ های زرد خرمایی و خرمایی تیره و سفیدفام دیده می شود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدآن نام خوانند (لغت نامه).

     

    معنی قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق

    قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است

    دل نازک چگونه می تواند داستان عشق را در خود پنهان نگه دارد؟ همانطور که چیزی را که در شیشه پنهان کنی، کاملاََ آشکار است و پوشیده نمی ماند. حدیث عشق هم از پشت قلب رقیق، آشکارا مشاهده می شود.

    [قلب رقیق = دل نازک و نرم و مهربان / حدیث = سخن، حکایت و ماجرا / آبگینه = شیشه / مبیّن = پیدا و آشکار].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل امشب به راستی شب ما روز روشن است سعدی

    روفیا میگوید:

    دیر آشناست عشق تو ای یار دلپسند

    امروز داشتم به چیزی شبیه این فکر می کردم!
    روزی که آدم یار خود را می یابد به نظرش می آید که از زمانی که هنوز او را ندیده بود، از هنگامی که هنوز خودش هم خود را نشناخته بود، از خیلی خیلی پیشتر ها دلش برای او تنگ شده بود و در فراغش می سوخت!
    که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی

    به نظرم آمد که در اصل دل ما برای خودمان تنگ شده بود، در این هیاهوی جهان کثرت، با همه اطوارها و بازی های غریبش، ما راستی خودمان را گم کرده ایم، وقتی کسی از راه می رسد شبیه ما، که همو قادر به فهم ماست هم ما او را می فهمیم، نقاب از روی ما کنار می زند، درون ما را به ما نشان می دهد، آن خود گمگشته مان را که دلتنگش بودیم می یابیم!

     

    نادر میگوید:

    دور از تو در جهان فراخم مجال نیست..

    نوشته ای تقدیم به دوستان جان:
    دیر آشناست عشق تو ای یار دلپسند
    درد آشناست مهر تو، نوش لبت چو قند
    آزادی از دو کُون مرا حاصل اوفتاد
    تا دل به تار زلف تو شد صیدِ در کمند
    دی کز شمیم عشق به صحرا همی شدم،
    خوش داشت سوز غم به دل، شقایقی نژند
    نالان ز هجر یار و جگر چاک چاک و بود
    دود از درون سینه ی سوزان او بلند
    ناگه صباش مژده ای از کوی دوست داد
    دیدم ز شوق بند گشود از میان بند
    در بزم عاشقان همگی شوق وحدت است
    جانها رها ببین همه از قید چون و چند
    نادر زمان هجر دگر رو به انتهاست
    می نوش و نغمه سر ده و شادی کن و بخند..

     

    ناشناس میگوید:

    جور رقیب و سرزنش اهل روزگار
    با من همان حکایت گاو و دهلزن است
    خلاصه: دیگر برایم فرقی ندارد که گوشم پر است از نق و نوق
    آب که از سر گذشت چه یک وجب چه سد وجب
    شتر نقاره خانه است ؛ گفته کسی در او اثر نمیکند. (امثال و حکم دهخدا).

     

     

    معنی غزل امشب به راستی شب ما روز روشن است سعدی چیست؟

    امشب به راستی شب ما مثل روز روشن و درخشان است. زیرا در این شب برخلاف خواست دشمن به وصال دوست رسیده ایم و وصال دوست مثل عید نورانی است.

    [علی رغم = برخلاف میل و خواهش].

     

    شعر امشب به راستی شب ما روز روشن است اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *