تحلیل-گفتمان-و-گفتمان-طنز-در-شعر-حرف-آخر-شاملو

تحلیل گفتمان و گفتمان طنز در شعر حرف آخر

  • تحلیل گفتمان و گفتمان طنز در شعر حرف آخر شاملو : احمد شاملو را بی تردید در جرگه شاعران معاصر باید از تأثیر گذارترین آنان به شمار آورد. شعر او جدا از غنای محتوایی به لحاظ زبان و فرم بسیار هدف توجه است.
    به ویژه که او از شاعران آوانگارد در جریان نوگرایی شعری و پایه گذار شیوۀ شکلی محتوایی از آن است که به نام خود او شعر سپید یا (شاملویی) نامگذاری شده است. «بعد از نیما، شاملو بزرگترین نمایندهٔ شعر امروز فارسی است و نیز پس از نیما شاملو بزرگترین تأثیر را روی نحوۀ تفکر شاعران گذاشته است» (براهنی، ۱۳۵۸: ۳۱۳)

    از این رو بررسی شعر شاملو میتواند به فهم دقیقتر جریان های منجربه نوگرایی شعری یاری رساند آثار شاملو حکایت از آن دارد که او در طول دوران فعالیت ادبیاش همواره به ضرورت نوگرایی شعری اندیشیده است و همین توجـه نشانه اهمیت موضوع در باور اوست درمیان دفترهای شعر او سه شعر به چشم می خورد که از نگاه منتقدان و شاملوپژوهان نقش برجسته تری در بازتاب دیدگاه ها و آرمانهای او در طرح نظری شعر نو دارند و جالب توجه اینکه در هر سه شعر از ابزار طنز به طور چشمگیری استفاده شده است. این سه شعر عبارت اند از: شعری که زندگی است، سرودۀ ۱۳۳۳ از مجموعه هوای تازه که شعری ساده درباره موضوع شعر نو به معنای عام است و در آن ناضرور بودن قافیه و وزن پیش افکنده می شود این شعر در محتوا ساده و در لفظ دچار اطناب است. دوم، شعر برای خون و ماتیک از مجموعه آهنها و احساس سرودۀ ۱۳۲۹ که پاسـخـی خـشـم آلـود بـه حمیدی شیرازی است. در این شعر شاملو بر واقع گرایی و تعهد اجتماعی شعـر پـا می فشارد و خود را شاعر دردهای مردم میخواند مناقشه در این شعر تا اندازه ای شخصی است. سومین شعر “حرف آخر” سروده ۱۳۳۱ از مجموعه هوای تازه است که تقابل دو جریان ادبی کهنه گرا و نوگرا را در نگاه به فرم و محتوای شعر نشان میدهد.

    گزینش شعر “حرف آخر” برای تحلیل گفتمانی از این رو است که ایــن شـعـر مبتنی بر رویارویی دو گفتمان نوگرا و کهنه گراست و تفاوت های اصلی دو رویکرد در آن هدف توجه قرار گرفته است طرح دیدگاهها در آن صریح و بی ملاحظه است و از سازمایه های ادبی نیز در پیشبرد گفتمان به خوبی استفاده شده است. شعر حرف آخر چکیده بیانیۀ ادبی شعر نو و در برگیرندۀ مهمترین آرایی است که نیما نادرپور، توللی و دیگران مطرح کردهاند و به همین دلیل این شعر در بیشتر کتاب هایی که به بررسی شعر و نظریه ادبی شاملو پرداخته اند هدف توجه قرار گرفته است. برای درک آنچه شعر حرف آخر درصدد گفتن آن است خوانش و بررسی دقیق شعر اجتناب ناپذیر است. بدین منظور باید شعر هم به اعتبار اجزا و عناصر شکل دهنده و هم به اعتبار عوامل اجتماعی سامان دهنده آن بررسی شود.

    تحلیل گفتمانی تلاشی در جهت کشف عناصر و تمهیدات متن برای تأمین مقاصد گفتمانی است. اساساً از نگاه جامعه شناختی زبان بررسی هر متنی بدون توجـه بـه عوامل اجتماعی به وجود آورنده آن کوششی ناتمام خواهد بود. در همـه مـتـون میتوان القائات ایدئولوژیک را شناسایی کرد که متأثر از منابع مختلف تولید شده اند. بررسی مؤلفههای گفتمانی متن ادبی میتواند لایه های پنهان این تأثیر را که ممکن است در خوانش نخست و عادی پنهان بماند آشکار و نقش گفتمانهای هم سو و معارض را در شکل گیری آن بر ملا کند. مؤلفه های گفتمان مــدار ساختارهایی هستند که به دیدگاه اجتماعی یا ایدئولوژی خاص وابسته اند و به کارگیری یا به کار نگرفتن آنها بر دلالتهای متن تأثیر می گذارد. مثلاً هنرمند ممکن است از طریق تغییر در ساخت معلوم و مجهول ،جملات، تغییر در وجه افعال، جابه جایی و تقدیم و تأخیر ارکان جمله، نام دهی حذف، اســـم ســازی، شیوه های گوناگون تکرار پوشیده گویی، دوگانه گویی و غیره بر ابهام صراحت یا برجستگی مطلبی تأثیر بگذارد. از طرفی واکاوی تعاملهای گفتمانی با تمرکز صرف بر ساحت زبانی و بدون توجه به ساختار ،ادبی به ویژه در متون ،ادبی، ناقص خواهد بود، زیرا تأثیر گذاری متون ادبی بیش از هر چیز به قابلیت عاطفی برآمده از بنیان ادبی متن وابسته است.

    شاملو در حرف آخر از عوامل ،ادبی هم در مخالفت با گفتمان دراه کهنه گرا و هم برای تثبیت گفتمان نوگرا به خوبی استفاده می کند. در وجه مخالفت جویی شعر، استفاده از قابلیتهای طنز، چشمگیر است. طنز به مثابه ژانر هنری همواره در متون ادبی از اهمیت و اقبال ویژه برخوردار بوده است. طنز معمولاً ملازم اغراق و اغراق نشانه برجستگی است و طبعاً در موضوعاتی بروز میکند که مرکز توجه هنرمند است از این رو بررسی گفتمانی نمودهای طنز در یک اثر میتواند نقاط پررنگ را در طیف اندیشگانی خالق آن آشکار سازد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با خوانش دقیق متن شعر حرف آخر مؤلفه های گفتمانی شعر را با توجه به آرایش نیروهای هم سو و معارض بررسی و تمهیدات متن برای تأمین مقاصد گفتمانی را واکاوی کنیم بدین منظور، نخست به بررسی گفتمانی شعر میپردازیم و پس از آن به تحلیل گفتمان طنز در شعر مزبور خواهیم پرداخت.

    نویسندگان : علی صفایی، علی علیزاده جوبنی

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی احمد شاملو

    گفتمان و تحلیل گفتمانی

    پیش از تحلیل گفتمانی ،متن شایسته است نخست نگاهی به مفهوم گفتمان و نظریه گفتمان بیفکنیم. نظریه گفتمان بر کارکرد اجتماعی زبان مبتنی است و آن را باید صورت تکامل یافته نظریه کنش گفتار سرل و آستین دانست که در دهه ۱۹۳۰ مطرح شد؛ گفتمان یک سویه زبانی و یک سویه ارتباطی اجتماعی دارد و از این رو آن را کنش عملی و ارتباطی زبان” نامیده اند (جانستون، ۲۰۰۸: ۲).

    بـه عبارت دیگر گفتمان تلازم میان گفته و کارکردهای اجتماعی آن است و در تقابل با متن مطرح میشود که تنها به ساختار صوری زبان نظر دارد. هایمز زبان شناس و مردم شناس آمریکایی (۱۹۲۷-۲۰۰۹) نخستین کسی بود که مطالعات زبان را به جامعه شناسی پیوند داد هایمز بر این باور است که جمله ها را جدا از متن نمی توان واحد مستقل زبانی به شمار آورد و بررســی زبـان بیـرون از اجتماع و در انزوا همواره ناقص است معانی متن را تنها صورتهای صرفی و نحوی رقم نمیزنند بلکه عاملهای برون زبانی هم در آن دخیل هستند (آقاگل زاده، ۴۱-۴۰ :۱۳۸۵)

    زبان هم محصول فرایندهای اجتماعی و هم سامان دهنده آنهاست و اجتماع و زبان مکمل یکدیگرند. در زبان همۀ جوامع بشری در هر دوره گفتمانهایی در حال فعالیت هستند که از طریق منابع قدرت اجتماعی هدایت میشوند و بر همه متون آن دوران تأثیر می.گذارند فوکو همۀ گفت و گوها را پیچیده در مناسبات قدرت میداند و معتقد است که موضوع خنثی هرگز گفت و گو ایجاد نمی کند (یارمحمدی،۱۳۸۳ ۱۰۰؛ فر کلاف (۱۳۷۹ (۲)

    ون دایک معتقد است قدرت و ایدئولوژی از مجرای گفتمان در جامعه جاری میشوند و رفتار افراد و گروه ها را در تعامل بـا یکدیگر جهت میدهند کلانتری ۱۳۹۱ (۲۶) گفتمانها به موجب آنچه رژیم حقیقت خوانده میشود به قدرتهای سیاسی و فرهنگی جریان میبخشند و فشار گفتمانی سوژه ها را به پذیرش ایدئولوژی ها سوق میدهد (هال، ۱۳۸۶: ۶۹) نهادهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی گفتمانها را بر بنیاد ایدئولوژی خود می سازند و با تلقی شیوارگی از آحاد جامعه آن را به صورت واقعیات تخلف ناپذیر در جامعه گسترش میدهند بدین معنا که مردم القائات گفتمانها را طبیعی منطقی و وابسته به گزینش خود میپندارند و از این رو در پذیرش آن مقاومتی از خود نشان نمیدهند هیچ متنی خنثی و بیسمت و سو نیست و همۀ متون به سمت گفتمانی که بدان وابسته اند کشش و خمیدگی دارند زبان صرفاً مجرای جابه جایی اطلاعات نیست بلکه دستگاهی است که خلق میکند و جهان اجتماعی، هویتهای اجتماعی و روابط اجتماعی را می سازد. کشمکش گفتمانی موجب دگرگونی و بازتولید واقعیات اجتماعی میشود یورگنسن، ۱۳۸۹ (۳۰)

    از نظر وجودی گفتمان مقدم بر متن است متن هنگامی به وجود می آید که مجموعة عناصر لوازم و زمینههای تولید آن وجود داشته باشد و این مجموعه همان چیزی است که آن را گفتمان می نامیم (صلح جو، ۱۳۷۷: ۸). ایــن تقــدم بدین معناست که نمیتوان هیچ متنی را از الزامات وجودی آن یعنی از فرایندهای گفتمانی جدا کرد.

    نگاه گفتمانی همواره نگاهی نسبی گرا و تاریخ مدار است، زیرا هر جامعه ای حقایق خاص خود را دارد که در گفتمانهای خاص آن تبلور می یابد. درست است که همۀ اقوام بشری تجارب مشترکی دارند، ولی بافتهای موقعیتی متفاوت ظهور گفتمانهای متفاوتی را موجب میشود. جامعه به هیچ روی نمی تواند تک گفتمانی باشد. ممکن است در موقعیتی تنها یک گفتمان امکان عرضه داشته باشد، ولی این به معنای تقلیل به گفتمان واحد .نیست هر گفتمان را باید در تأیید تکمیل یا نقض گفتمانهای دیگر بررسی کرد فوکو معتقد است هر دوران با حکم فرمایی اپیستمه (انگاره) و پارادایم ویژه ای همراه است که وجهی از عقلانیت در آن پدیدار میشود. این انگاره در هر دوران ظهور گفتمانهایی متمایز از اعصار دیگر را موجب میشود یار محمدی، ۱۳۸۰).

    بنابراین متونی که در یک زمان تولید میشوند به گفتمانهای فعال زمان خود وابسته اند و گفت و گوی گفتمانها را ساماندهی می کنند ممکن است از بطن گفت و گوها و کشمکشهای گفتمانی، نهایتاً یک گفتمان به مثابۀ گفتمان مسلط و چیره سر برآورد پس از آن دوباره همین لایه بندی و اشتقاق درباره گفتمان نو تحقق پیدا میکند متونی که به واسطه گفتمانهای درگیر تولید میشوند از دل همین منازعه ها بیرون می آیند. این بدان معناست که کشف نظام دلالتی نشانههای زبانی در هر زمان به فهم گفتمانهای آن دوران بستگی دارد مک دانل با تأکید بر نسبیت دلالتهای زبانی مینویسد: در هـر متن معنای گزاره ها و قضایا وابسته به این است که دریابیم آنها توسط چه کسی خطاب به چه کسی درباره چه کسی در چه زمان و در چه مکانی بـه کـار رفته اند (مک دانل (۱۳۷۷)

    در بررسی گفتمانی هر ،متنی مناسبت تولید ،متن گفتمان غالب موقعیت تولید، زمان و مکان ،تولید گوینده یا نویسنده متن مخاطب ،متن سنخ ارتباط میان آن دو و زنجیره های روابط بینا فردی و بینامتنی در نظر گرفته میشود. تلاش میشود زبان اجتماعی متن کشف و احزاب و نهادهایی که متن بر آموزه های آنان استوار است آشکار شوند آرایش نهادها در رویارویی با یکدیگر ترسیم میشود و تلاش می شود تا نهادها و گفتمانهای همسو و متخاصم شناسایی شوند و جایگاه در زمانی و در مکانی متن کشف گردد همچنین درک دانش زمینهای سلسله مخاطبان، فهم بافت موقعیتی متن شناسایی کنشگران یا عاملان فرایندهای متن و درک تأکیدهای متن از طریق تحلیل واژگانی آن در پژوهشهای گفتمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سایه چنین ،تحلیلی میتوان با درک عوامل اجتماعی شکل دهنده هر متنی به فهم بهتر و کاملتری از آن نایل آمد.

    شاملو و نوگرایی شعری

    شعر “حرف آخر” بازتابنده منازعه های دو گفتمان ادبی کهنه گرا و نوگراست، از این رو نگاهی مختصر به آرایش این گفتمانها و فضای ادبی کشور در زمان خلق اثر در فهم شعر سودمند خواهد بود مجموعه هوای تازه چنان که از نامش پیداست با داعیه جان بخشی به پیکر بیجان شعر فارسی ساخته شده و به نوعی بیانیه شاملو درباره شعر نو به شمار میرود شماری از مشهورترین و ماناترین شعرهای شاملو در همین مجموعه قرار دارند چنان که خواهیم دید در شعر تحت بررسی از این مجموعه شاملو از قابلیت جان بخشی شعر خود سخن میگوید. این مجموعه که دربردارنده ۶۹ شعر شاملو در فاصله سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۵ است در سال ۱۳۴۰ و در موقعیتی انتشار یافت که علاوه بر انعکاس دغدغه آزادی خواهی در شعر ،سیاسی هنوز کشمکشهای ادبی دربارۀ پذیرش یا انکار میراث نیما پردامنه بود. شاملو در دوره ای نیاز به شعر را در خود کشف کرد که از یک طرف معمول تــریـن قالب شعر قالب آزاد نیمایی بود و از طرف دیگر شعر متداول زمان صرفاً در حکم حربه ای برای مبارزه و فریادی برای آزادی تلقی میشد» (حقوقی، ۱۳۶۸: ۲۶).

    فضای حاکم بر شعر کشور در سالهای پایانی دهه بیست و سالهای آغازین دهه سی انقلابی و آکنده از شعار آزادگی و آزادی جویی بود. عمده شعرها حال وهوای سیاسی و انقلابی داشت و نام هنرمندان انقلابی چون ناظم حکمت، مایاکوفسکی آراگون و الوار در شعرها فراوان آورده میشد، ولی پس از شکست کودتا و درپی سرخوردگی حاصل از آن این موج به نومیدی و هیچ انگـاری یـا بـه تنانگی و شهوت آلودگی گرایید تنها خط باریکی از شعر سیاسی در شعر شاعرانی چون کسرایی ،شاملو ابتهاج، اخوان و دیگران باقی ماند که بیشتر با نگاه رمانتیک به بیان تیره بختی عوام میپرداخت شمس لنگرودی ۱۳۷۷: ۲۱-۲۲). با وجود این چنان که گفتیم توجه شعر حتی در سالهای پیش و پس از کودتا منحصر به هم مقوله های سیاسی نبود و طیف هواداران و مخالفان شعر نو در این سالیان همچنان با یکدیگر در حال مجادله ادبی بودند و حتی هواخواهان شعر نو به ویژه شاملو با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی ،روز قابلیتهای شعر نو را در انعکاس واقعیتهای اجتماعی با شدت و حدت بیشتری مطرح میکردند.

    شاملو که در جرگۀ پیروان نیما قرار داشت علاوه بر تحول شکلی شعر بر دگرگونی محتوایی آن نیز تأثیر بسیار گذاشت. شاملو به برتری محتوا بر شکل معتقد بود و به همین دلیل زبان را از برخی الزامات ادبی آزاد و آن را برای حمل اندیشه سبکبار کرد او همچون نیما معتقد بود که شعر باید نگاه سراینده را بازتاب دهد، نه سنت ادبی را صراحت لهجه او در دفاع از شعر نو حاکی از جدیت او در این راه است. گرچه پیوند شعر با رئالیسم اجتماعی در دوران مشروطیت در موضوع و درونمایه شعر پدید آمده بود پس از نیما آزادی های زبانی راه را برای شکوفاتر شدن آن هموار کرده بود و شاملو در تلاش بود تا از این ظرفیتهای زبانی بیشترین استفاده را ببرد. همچنان که نیما سنت ادبی را شکست و وزن را از موسیقی جدا و آن را از احساس و اندیشه بازسازی کرد، شاملو هم از سنت نیما فراروی کرد و الزام به وزن عروضی تراش خورده وزن) نیمایی) را کنار زد (باباچاهی، ۱۳۸۹). آزادی جوییهای شاملو موجی از نگرانی در کهنه سرایان و حتی نوگرایان باورمند به وزن همچون اخوان پدید آورد نقد اخوان بر هوای تازه بازتاب نگرانی او از این هنجار شکنی و تساهل است حقوقی ۱۳۶۸ (۱۲)

    شعر فارسی همچون هر بنیاد تاریخمند دیگری در برابر دگرگونی مقاومت نشان می داد. ظهـور شـعـر نـو گروه های موافق و مخالفی پدید آورد. نوگرایان اسلاف نیما بودند که میخواستند از ظرفیتهای نوظهور در زبان ادبی برای طرح دغدغه های اجتماعی و سیاسی خود استفاده ببرند. پیشگامان گفتمان ،معارض سنت گرایان و کهنه جویانی چون حمیدی شیرازی بودند که عدول از قواعد کهن شعر فارسی را به هیچ روی تحمل نمی کردند. کشمکش این گفتمانها چنان که شاملو در شعر «حرف آخر» پیش بینی کرد، فرجام به غلبه جریان نوگرا انجامید.

    به تحلیل دو ساخت یکی تحلیل ساخت مبتدا خبر و دیگری ساخت اطلاعاتی است.
    ساخت مبتدا خبر تعیین میکند که گزاره های متن درباره چه چیز یا کسی است. موضوع اصلی پیام در مبتدا و گزاره هایی که گوینده/ نویسنده درباره آن مطرح میکند در خبر انعکاس مییابند. هر متن مجموعه ای از معانی را به اشتراکمی گذارد و معانی جدیدی را هم به دست میدهد (سینکلر، ۲۰۰۴: ۸۲)

    ساخت اطلاعاتی متن در بردارنده اطلاعات نو است که بر اطلاعات کهنه بنیان نهاده شده است ممکن است اطلاعات کهنه در متن ذکر نشود و این در صورتی است که گوینده نویسنده فکر میکند مخاطب بر این اطلاعات وقوف دارد و نیازی به ذکر آنها نیست براون (۱۹۸۹ (۱۵۳۴ فرایند توزیع اطلاعات در هر متن به بینش نویسنده گوینده وابسته است و او در انتخاب شیوه استفاده از بسته های اطلاعاتی آزاد است. آرایش شخصیتی در شعر حرف آخر بر اطلاعات کهنه مخاطب از موضوع و محتوای مناقشه و نمادهای مرتبط پایه گذاری شده است و شعر بدون آنکه درباره پرسوناژها اطلاع نو ارائه کند وارد موضوع مناقشه میشود و به تثبیت دیدگاه های هم اندیشان و تخطئه مخالفان می پردازد.

    در تحلیل ساختاری متن افزون بر تحلیل ساخت مبتدا خبری و اطلاع کهنه نو باید عامل انسجام را هم به عنوان عامل فراساختاری در نظر داشت. متن به دلیل اشتمال بر بافتار از آنچه متن نیست جدا میشود و بافتار، خود حاصل انسجام متنی است. انسجام متنی موجب میشود که خواننده شنونده میان جمله های متن پیوند برقرار کند و مفهوم واحدی از کلیت متن برداشت کند. شعر «حرف آخر» چنان که ذکر شد متن کاملاً منسجم و پیوسته ای است. عوامل انسجامی متن که میان اجزای متن پیوند ایجاد میک کنند در الگوی هلیدی و حسن عبارت اند از: ارجاع روابط واژگانی جایگزینی حذف و حروف ربط (براون،)

    میدانیم که حذف از ویژگیهای سبکی شاملو است و او بسیار از این عامل صورت برای هنجارگریزی نحوی و برجسته سازی زبانی استفاده میکند ولی در این شعر حذف چندانی به چشم نمی خورد و شاعر غالباً با دگرگون کردن جملات به هم ریختن هماهنگی نحوی آنها زبان شعری پدید آورده است. حذف اگر عامدانــه گیرد، معمولاً ترفندی گفتمانی برای پنهان کردن عاملیت کنشگران فرایندهاست، برعکس در اینجا در بیشتر گزارهها عنصر فعال سازی دیده میشود و حذفهای اندکی که به چشم میخورد به قرینه لفظـی و بـه قـصـد ایجاز صورت گرفته است. همچنین شاعر میتوانست برخی واژگان را که در این شعر بسیار مکرر شده اند حذف کند بدون آنکه آسیبی به فهم مخاطب وارد شود. حذف نکردن این واژگان صرفاً به دلیل تأکید بر تقابل گفتمانی است. برای مثال، ذکر ضمیر منفصل “من” در شعر، غالباً به دلیل وجود ،شناسه غیر ضروری بوده و این تکرار صرفاً برای برجسته سازی حضور شاعر در دونالیسمی است که خود سامان داده است: فرو میکوبم من “نه” باز میگردم من طرف همه شما منم .

    تحلیل متن در سطح خرد و کلان

    چنان که گفتیم این شعر بسیار منسجم و بسته است و در آن، دیدگاههای شاعر در زنجیره ای به هم تنیده از جملات وابسته بیان شده است. انسجام متن بیش از همه به صورت تکرار” دیده میشود که مهمترین نمود آن تکرار واژگانی است. درمیان ابزار انسجامی واژگانی پس از عامل ،تکرار شمول با ده درصد و هم آیی با هفت درصد قرار دارند زنجیره های شمول معنایی همگی به موضوع مناقشه (شعر) وابسته اند مانند شعر غزل قصیده ،رباعی، شاعر / نيما ولاديمير. زنجیره های هم آیی یا وابسته های واژگانی نیز غالباً در توصیف مستقیم یا استعاری کلاسیسیسم شعری دیده میشوند و در سویه انکاری شعر قرار دارند. مانند شعر / شاعر / منظومه دیوان مفاعلن فعلاتن / غزل / قصیده / رباعی؛ بقعه امامزاده دربان (متولی قبرستان گور مرده قواد زنازاده/ […] باز/ روسپی خانه. در این وابستهها در سویۀ شعر ،کهن واژگان ،قبرستان ،گور، کهنه، فسیل خانه گذشته گردگرفته ،قدیمی ،کثیف متعفن هرجایی، قالبی و درجانـب شـعـر نــو واژگان آینده و فردا جلب توجه میکنند تقابلها و تضادها نیز دقیقاً منطبق با فضای دو قطبی متن پرداخته شده است سایه آفتاب گذشته آینده دیروز/ فردا روز شب و… این تقابل های واژگانی در شعر چنان پربسامد است که شعر را میتوان ترکیبی از زوجهای تقابلی به شمار آورد. به عبارت دیگر، آرایش واژگانی نیز دلالت بر دو قطبی بودن شعر دارد.

    آرایش شخصیتی شعر نیز بر تقابل مبتنی است در یک سمت من “شاملو” در کنار او “نیما” پدر شعر نو “ولادیمیر مایاکوفسکی” شاعر انقلابی روس و الگوی شاملو و فریدون توللی از پیشروان نوگرایی شعری قرار دارند و در سمت دیگر، شما یعنی کهنه پردازان و حمیدی شاعر به منزله موج نشین این جناح حضور دارند. تصریح به نام نیما و ولادیمیر آشکار میکند که جبهه گیری فرافردی است، ولی ناسزاها شعر را به بستری برای تسویه حساب فردی و به اصطلاح طنزپژوهان، طنز شخصی (پلارد، ۱۳۸۶ ۹ )فرومی کشد.

    وجوه گفتمانی شعر

    از اصول گفتمان خرد بنیاد این است که هدفش رسیدن به. قت باشد و از یک سونگری، دگماتیسم تک،گویی جزم اندیشی و انحصار جویی بپرهیزد، به دیدگاه مخالف حرمت بگذارد و در تضارب دیدگاهها آرامش روانی و منطق گرایی را لحاظ کند. شاملو به کهنه پردازان و دفاع مستقیم او از نوگرایی شعر را دچار شعارزدگی کرده است. براهنی مینویسد گاهی شعر شاملو عجیب در جواب حرفهایی است که درباره شعرش مطرح شده و شاملو مستقیماً به انتقادهایی که از شعرش شده پاسخ می دهد، طوری که گویی مقاله ای در دفاع از شعر خودش می نویسد»( براهنی ۱۳۵۸ ۳۶۴) و جباری مقدم مینویسد: «شاملو» در بیشتر اشعاری که اراده مصمم برای رساندن اندیشه اش داشته است دچار شعارزدگی شده است» جباری مقدم (۸۸ ۱۳۵۸)

    گفتمان طنز در شعر

    گفتیم که از مؤثرترین سازوکارهای گفتمانی القای ایدئولوگ به صورت غیر مستقیم به کمک گزاره های ادبی است و در این زمینه طنز از قدرتمندترین ژانرهاست که از آغاز در کنار ادبیات بوده است. پژوهشگران تاریخ طنز را با تاریخ زبان یکی میدانند. طنز شکلی هنری از مخالفت با نقیصه های اجتماعی برای حفظ هنجارها، آرمانها و حقانیت ارزشهای اخلاقی است که از طریق خنده دار نشان دادن این نقیصه ها در قالب شعر یا نثر، در جهت اصلاح اجتماعی اقدام می کند و به همین سبب چرنیشفسکی طنز رئالیستی مبتنی بر برجسته سازی واقعیتهای کریه را برترین شکل نقد ادبی توصیف میکند آرین)،پور ۱۳۸۲ (۳۷)

    بدیهی است که چون طنز بر هجمه استوار است استفاده از آن به ویژه در بافت انتقادی زبان بیشتر است. شاملو در حرف آخر از تاکتیکهای گوناگون طنز برای حمله به مخالفان بهـره میبرد که بارزترین آنها وارونگی و انواع تشبیهات طنزآمیز” است. مقصود از وارونگی، غرابتی است که از اختلال در زبان یا وضعیت بهنجار به وجود میآید و این اختلال ممکن است موقعیتی شخصیتی، زمانی، مکانی و غیره باشد (کریچلی،۱۳۸۴ ۱۲) ،سلیمانی ۱۳۹۱ (۵۰ و ۲۷۷)

    در نگاه کلی همه اشکال طنز، محصول وارونگی هستند و از ناسازگاری ارکان سخن با یکدیگر یا با موقعیت و عوامل برون متنی به وجود میآیند و هر چه این ناسازگاری ژرف تر باشد، محصول خنده دارتر است فتوحی ۱۳۹۲ (۱۰۰) در این ،شعر وارونگی در سطح زبان رخ میدهد. شاملو در این شعر در توصیف گفتمان همسو از سطوح عالی زبان استفاده می کند، در حالی که برای توصیف گفتمان کهنه گرا، آگاهانه سطح نازل زبـانـی را بـه خدمت می گیرد. این نوعی ناهم پایگی و عدم تجانس در متن ایجاد می کند که اسباب تمسخر می.شود این کار به مثابه آن است که فرد سخنران در بافت موقعیتی علمی و فرهنگی ناگاه از واژگان اصطلاحات یا لحن اوباش استفاده کند. هرچه بافت موقرتر باشد این شکاف عمیقتر و طنز خنده دارتر خواهد بود.

    زبان چیزی فراتر از به کار بردن نشانه ها در بافت و موقعیت مطابق نیست به کاربردن نشانه در بیرون از سازمانی که به آن نظام نشانه ای وفادار است به لحاظ معناشناختی با تهی سازی و بیگانه سازی آن نشانه همراه است و این امر اگر با قراین زبانی یا حالیه همراه نباشد ایجاد ابهام یا سوءفهم میکند و اگر با قرینه همراه باشد به طنز میانجامد در این شعر چنان که گفتیم، آنچه مایه خنده می شود، در آمیختگی ساحت زبانی و موقعیتی دو گفتمان متفاوت است که هریک مقوله های قاموسی ویژه خود را داراست. قواد” خواندن شاعران مقلد “زنازاده خواندن خود “هرجایی” خواندن شعر کهن و روسپی خانه نامیدن دفاتر نشریه های کهنه گرا، همه مصادیقی از پرخاش ،جویی هتاکی و پرده دری جنسی است که در این شعر به چشم میخورد و با سنت شعری و نیز با پیشینه اندیشگانی مخاطب از بافت این شعر و سبک شعری شاملو همخوانی ندارد این نمونه ای از گزارش امر عالی با دستور یا ساختار واژگانی نازل است که از شکل های باژگونگی طنزآمیز به شمار میرود.

    تشبیهاتی که شاملو در این شعر برای توصیف طیف کهنه گرا به کار میبرد نیز بر طنز مبتنی هستند و مقاصد گفتمانی را دنبال میکنند. یکی از تشبیهات طنزآمیز که در این شعر مکرراً به کار رفته است حیوان نمایی است. مقصود از حیوان نمایی مانندسازی انسان در ریخت ظاهری یا کنش به حیوان است.

    برای نمونه به کاربردن “جانور تک یاخته” درباره حمیدی شیرازی و به کاربردن واژه پوزه که اختصاص به طبقه ای از جانوران دارد برای کهنه گرایان شایان ذکر است. باید در نظر داشت که طنز وقتی در پرخاشجویی زبانی از حد متعارف بگذرد منش نیک خواهانه و اخلاقی خود را از کف میدهد و به دشنام و هجو نزدیک میشود و در توصیف و تحلیل آن به جای تمرکز بر انگاره های اصلاحی ،اجتماعی بیشتر به انگـاره هـای روان شناسی مبتنی بر رهایی بخشی و تسکین توجه میشود و حرف آخر شعری است که در آن مرز میان طنز و هجو و دشنام شکسته میشود. یکی دیگر از این تشبیهات ماشین وارگی است. شاملو با تأکید قالب گرایی کهنه ،جویان آنان را به طور ضمنی به ماشینهایی مانند می کند که از مصالح مشخص برای تولید انبوه کالاهای مشابه استفاده میکنند. این آسیب شناسی شعر نو در دیدگاههای انتقادی دیگران از جمله توللی و نادرپور هم آمده است.

    دیگر تشبيهات شاملو نیز آمیخته با استخفاف است از آن جمله آدمک خواندن کهنه گرایان دیوانهای شعر کهن را دستمال” مستعمل خواندن تشبیه غزل به خون مسموم ، تشبیه رباعی و قصیده به فسیل و تشبیه کهنه سرایی به قی کردن که برای تأثیر عاطفی و انگیختن حس بیزاری در مخاطب به کار رفته است. در مجموع می بینیم که تشبیهات شاملو در سمت گفتمان همسو، عاطفی، حس برانگیز و دارای رقت معنا و در توصیف گفتمان مخالف، عمدتاً توهین آمیز سخیف و غیر اخلاقی است. د) دیگر از شگردهای طنزآفرین ،شعر، نام دهی است. شاملو القاب طنزآمیزی بـه کهنه جویان نسبت میدهد و برای اینکه این نسبتها از صورت زبانی اتهام بیرون باشد و برای طبیعی سازی و قطعیت بخشی به این اتهامات، از عنصر نام دهی استفاده می کند. مقصود از نام،دهی انتساب نام یا برنام (لقب) یا صفتی به کسی است که بدایتاً آن صفت در او نیست. صفات و القاب طنزآمیزی چون فسیل خانه روسپی خانه”، “مرده های هزار قبرستانی و غیره از جمله این نام گذاری هاست. ایــن نام گذاری ها نشانمند و آکنده از طنز تخریبی نزدیک به هجو هستند.

    شاملو در این شعر به القاب فرودستی متوسل میشود تا با تحقیر خصم تفوق خود را نشان دهد و مخاطب برای آنکه مشمول ایــن القـاب نباشد، به همراهی و همسویی با شاعر ترغیب میشود، زیرا طنز همواره با احساس غرور حاصل از برتری حقیقی یا کاذب فرد دربرابر قربانیان طنز همراه است و اگر این حس برتری وجـود نداشته باشد، طنز هم خنده دار نخواهد بود. طبعاً هرچه گزندگی طنز بیشتر باشد. این شکاف و فاصله عمق بیشتری خواهد یافت(حری، ۱۳۸۷: ۳۹ کرد چینی.۱۳۸۸)

    انتخاب الگوی نحوی جملاتی که حامل این القاب و اتهامات هستند با زیرکی و هوشمندی صورت گرفته است شاملو بدین منظور جملات ندایی را به کار میبرد که برخلاف گزاره های ،خبری صدق و کذب نمیپذیرند و بدین ترتیب این اتهامات در قالب واقعیاتی تخلف ناپذیر به مخاطب عرضه می.شوند برای نمونه به جای شما انواع ولادیمیر را کشتید عبارت شما کشندگان انواع “ولادیمیر را به کار می برد. واژگان انتخاب شده نیز غالباً واژگان نشان دار هستند و از طنز تخریبی برخوردارند. مثلاً به جای استفاده از واژه هسته ای و بینشان “پیر” برای کهنه جویان، صفات “كهنه”، “عینکی”، “مستعمل” را به کار میبرد یا به جای واژهٔ کهنه برای مجلات سنت گرا، از صفت گردگرفته استفاده میکند که بار منفی بیشتری دارند و در مخاطب کراهت بیشتری ایجاد میکنند.

    شعر همچنین از اغراق، مبالغه و فزون نمایی در کنار اطناب برای برجسته سازی طنز مایه ها استفاده می کند که در تعدد زنجیره های هم آیی و تکرار خود را نشان میدهد مثلاً برای نشان دادن واپسگرایی و سالمندی کهنه جویان آنان را فسیل” نام میدهد. عمده طنزهای این شعر آمیخته به اغراق.اند عنصر اغراق و مبالغه در بیشتر هنرها به چشم میخورد ولی در طنز باید آن را از ارکان به حساب آورد، زیرا طنز همواره درصدد غافلگیری است.

    بدین ترتیب همه شگردهای طنز در این شعر آمیخته به پرده دری و هتک است و شاملو با ستیزه جویی واژگانی نشان میدهد که در همه عرصه ها روحیه مبارزه جویانه خود را حفظ می.کند براهنی درباره رباره خشونت زبانی شاملو در شعر حرف آخر” مینویسد: … شاملو به تأثیر از شعر سوررئالیستی و به تأثیر از شعر فوتوریستی مایاکوفسکی زبان شعر را از کلمات زمخت و خشن کلمات عاطفی آلوده به خشونت، از دشنام از ریتم دشنام، از قافیه های تصادفی… با ترکیبی از درد و لذت زندگی و مرگ مهر و قهر به وجود می آورد (براهنی، ۱۳۸۱).

    در طنز فارسی استفاده از بازیهای زبانی به ویژه جناس همواره هدف توجه بوده است و شاملو نیز به دلیل احاطه بر رموز واژه و ،زبان در شعرهایش به طنزهای زبانی توجه ویژه دارد، ولی در این ،شعر بازیهای زبانی چندان هدف توجه قرار نگرفته است زیرا اولاً این شگردها معمولاً تابع پیشامدهای زبانی هستند و ثانیاً در اینجا خشم و افروختگی بیش از حد ،شاعر امکان آرایش فرم را از او سلب کرده است.

    معمولاً طنز ،زبانی طرح یک نقیصه در چکیده ترین صورت زبانی با حذف یــک یـا چند حلقه از زنجیره های دلالی است که کشف آن به سعی مخاطب واگذاشته می شود. مخاطب با کمی تلاش ذهنی آن حلقه را واسازی میکند و دچار شگفتی و خنده میشود. در این شعر ولی انگیختگی شاعر مانع شکل گیری طنزهای زبانی شده است و همه چیز با زیاده گویی رکاکت و برجسته سازی بیش از اندازه همراه است. مجابی با نگاهی روان شناختی تلخی و ستیزه خویی شعر شاملو را به رنج کشیدگی، فقر و تنهایی او مربوط میداند شعر او که هوای تازه عشق بود با رنگ پذیری از زیست هر روزه زمینی اش طعمی تلخ، عصبی و ستیزه خو یافت لحن او جایی ریشخند آمیز می شود: در قبال مدعیان ادب و هنر سنتی؛ جایی دشمنانه و ستیزه گر می شود؛ در رویارویی با دشمنان خلق و بهره کشان؛ زمانی به هزل می گراید از رفتار رمه واران؛ جایی شکل هجو می گیرد و آدمهای مشخصی را به قناره و دار میآویزد (مجابی، ۱۳۹۱: ۱۹).

    نتیجه گیری مقالۀ تحلیل گفتمان و گفتمان طنز در شعر حرف آخر

    گفتمانی شعر “حرف آخر نشان میدهد که این شعر مبتنی بر تقابل بررسی گفتمانی است و این تقابل در زبان و آرایش واژگانی متن هم دیده میشود. شاعر در توصیف گفتمان نوگرا از سطوح عالی و در توصیف گفتمان کهنه گرا از سطوح نازل زبانی استفاده میکند. شاملو در دفاع از ایدئولوگ مدنظر خود در این شـعـر چـنـدان تابع منطق گفتمان نیست از خونسردی و آرامش که لازمه گفت و گوی منطقی است بی بهره است و از خود همان رفتار مبارزه گرا و پرخاش جویانه را نشان میدهد که در موضع گیریهای سیاسی و اجتماعی دارد. شعر در طرح هنری نقیصه، به دلیل انگیختگی عاطفی سراینده توفیق چندانی نمی یابد بلکه با جهت گیری مستقیم نوعی بیانیه خشونت آمیز حزبی فروکش میکند.

    زبان شعر بسیار صریح، بی ملاحظه، آرمان گرا تند و شعارزده .است تک صدایی و مونولوگ از ویژگیهای بارز شعر است و شعر بیشتر از آنکه از خردمداری و منطق گفت و گو پیروی کند تابع مجادله احساسی است. بررسی گفتمانی نشان میدهد که متن شعر زنجیره فروبسته ای از مفاهیم است که شاعر به کمک تکرار درصدد القای آنهاست. از میان مؤلفه های ادبی گفتمانی شعر در تضعیف گفتمان متخاصم از قابلیتهای طنز در قالب وارونگی تشبیه و نام گذاری همراه با اغراق بهره گرفته و با گرایش به طنز تلخ رکاکت واژگانی و ناسزاگویی به هجو نزدیک میشود تا بتواند با تأثیر عاطفی بر مخاطب او را به همراهی و هم اندیشی با خود ترغیب کند.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *