بیدقی-مدح-شاه-می‌گوید-خاقانی

بیدقی مدح شاه می‌گوید – ۹۴

  • بیدقی مدح شاه می‌گوید – ۹۴

    در رثاء امام ابو عمر و اسعد

     

     

    بیدقی مدح شاه می‌گوید

    کوکبی وصف ماه می‌گوید

     

    بلکه مزدور دار خانهٔ نحل

    صفت عدل شاه می‌گوید

     

    ذره در بارگاه خورشید است

    سخن از بارگاه می‌گوید

     

    مور در پایگاه جمشید است

    قصه از پیشگاه می‌گوید

     

    خاطرم وصف او نداند گفت

    گر چه هر چند گاه می‌گوید

     

    باز پرسید تا مناقب او

    مویه‌گر بر چه راه می‌گوید

     

    نور پیغمبرش همی خواند

    یاش سایهٔ الاه می‌گوید

     

    مفتی مطلقش همی خواند

    داور دین پناه می‌گوید

     

    امتش دین فزای می‌خواند

    ملتش کفرگاه می‌گوید

     

    آفتابش به صد هزار زبان

    سایهٔ پادشاه می‌گوید

     

    پشت دنیا ز مرگ او بشکست

    روی دین ترک جاه می‌گوید

     

    از سر دین کلاه عزت رفت

    سر دریغا کلاه می‌گوید

     

    چشم بیدار شرع شد در خواب

    راز با خوابگاه می‌گوید

     

    والله ار کس ثناش داند گفت

    هر که گوید تباه می‌گوید

     

    خاطرم نیز عذر می‌خواهد

    که نه بر جایگاه می‌گوید

     

    هر حدیثی گناه می‌شمرد

    پس حدیث از گناه می‌گوید

     

    اشک من چون زبان خونین هم

    حیلت عذرخواه می‌گوید

     

    مرثیت‌های او مگر دل خاک

    بر زبان گیاه می‌گوید

     

    غم آن صبح صادق ملت

    آسمان شام گاه می‌گوید

     

    گر سوار از جگر سپه سازد

    غم دل با سپاه می‌گوید

     

    چشم خور اشک ران به خون شفق

    راز با قعر چاه می‌گوید

     

    دانش من گواه عصمت اوست

    بشنو آنچ این گواه می‌گوید

     

    آه کز فرقت امام جهان

    جان خاقانی آه می‌گوید

     

    تا شد از عالم اسعد بو عمرو

    عالونم وا اسعداه می‌گوید

     

     

     

     

    شعر در رثاء امام ابو عمر و اسعد خاقانی

    البته نام اصلی این شعر «در رثاء امام ابو عمر و اسعد» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیده‌سرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز می‌شود: «بیدقی مدح شاه می‌گوید».

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

    شعر بیدقی مدح شاه می‌گوید اثر کیست؟

    این شعر اثر خاقانی است.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *