بر-چهرۀ-گل-نسیم-نوروز-خوش-است

بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است – 19

  • دکلمه صوتی بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است  – رباعی 19  از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی. در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست.

     

    بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است
    در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

     

     

    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

    در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از ابتدا انگار به گونه‌ای شاعر می‌خواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد می‌ماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است» می‌شناسند.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)

     

    بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است» از خیام است. این قطعه‌ها توسط داوود ملک زاده و زهرا بهمنی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    معنی بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است

    بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است
    در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

     

     

     

    معنی از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

     

     

    تفسیر فلسفی بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است

    تفسیر زیر از عبدالحسین عادل زاده است. انتشار این متن به معنای تایید یا انکار محتوای آن نیست.

    بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است

    در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

    برگشتن به دی و گذشته یعنی به رسمیت شناختن شدن وگذرایی؛ چیزی که پذیرش آن نفی‌کنندۀ جذبات مستانه است، و از این رو، عاملی ناخوشایند به شمار می‌رود. در اینجا مسأله این نیست که دیروز چگونه بوده و آیا خوش بوده است یا ناخوش، بلکه مسأله اصلی آن است که یادآوری دیروز بر هم‌زنندۀ جذیات مستانه و رهایی‌بخش اکنون است و خیال دوام را از روان آدمی می‌زداید.

    در اینجا غرق شدن در جذبات حال عاملی آزادی‌بخش به شمار می‌رود. فرد با قرار گرفتن در این وضعیت ذهنی، از بندِ شدن و گذرایی گریخته و حلقه‌های این سلسله رنجیروار را از دست و پای هستی خود گسسته است. این سلسله همچنان با گذر خود کسانی را که به او زنجیر شده‌اند با خود می‌برد و دوام و ماندگاری را تنها در عالم خیال ممکن می‌سازد. رهیدن از بند آن تنها با وهم گسستن حلقه‌های این زنجیر و زیستن مداوم در لحظه‌ای از لحظات مکرر این سلسلۀ گذرا ممکن می‌شود.

    و خوشی این ثبات و ایستایی از آن است که خیال آن یعنی خیال دوام و استیلا، که در مفهومی ژرف‌تر یعنی ارضا میل قدرت و تسلط: عبور از ارتعاشات متزلزل‌کنندۀ گذرایی، و حرکت به سوی لحظات یخ‌زدۀ دوام‌بخشِ رکود. از همین رو است که در جهان بشری هر قدرتی خود از شدن و دگرگونی سر بر می‌آورد اما با تحقق رویش، شکفتگی و کمال آن، به‌ناگاه خواهان قرار و ثبات و امنیت می‌گردد. اما در ترازوی طبیعت هستی، آمدن همان و شدن همان است؛ چرا که قرار و ثبات یعنی نیستی و نفی هستی و بودن، چرا که بودن نیز جز با شدن در مفهوم هستی‌شناسانۀ خود معنا پیدا نخواهد کرد. اما ذهن دوام‌خواه بشری در وهم خود به تمامی این قوانین آهنین و خلل‌ناپذیر رنگی موافق امیال خود می‌زند، و در این وضعیت ذهنی، از هستی خود و جهان پیرامون خود سرمست می‌گردد.

    این است جوهر سرمستی بشری که شاعران اینچنین قرن‌ها و هزاره‌ها از آن دم زده‌اند.

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است خیام

    بهرام می گوید:
    برخلاف تصور و نظر یکی از دوستان ، همان که قدیم نوشته بودید درست است زیرا رسم الخط جدید بسیار اشتباه دارد یکی از آنها همین که در قدیم این شعر را بدرستی می نوشتند: بر چهرۀ گل . و نمی نوشتند برچهره ی گل که هم من درآوردی است و هم نوشته را طولانی می کند منتها بخاطر مختصر نوشتن از یای مخفف که علامتی است شبیه همزه استفاده می کردند که در صفحه کلید های ( کیبورد های ) رایانه برای این که ی را به ه بچسبانید در آخر کلمه ای که به آن ختم می شود بجای ه باید شیفت را نگه داشته و روی ل بزنید تا به صورت ۀ درآید می بینید که در رایانه ها دقیقاً پیش بینی کرده اند امّا متأسفانه کسانی که رسم الخطّ جدید را پایه ریزی کرده اند سواد چندانی نداشته اند شاید هم از یای مخفف اطلاعی نداشته اند ! . دیگر آن که دلفروز که قبلاً نوشته بودید درست است زیرا قاعدۀ نوشتن کلمات جدیدی که به صورت مرکب ساخته می شوند این است که در ابتدا کامل و حتی دو جزء کلمه جدا نوشته می شوند مثل ره آورد که بمعنی آوردۀ راه و سوغات است که بعد از مدّتی رهاورد شده و خاقانی می نویسد: این قطعه رهاوردیست از بهر دل اخوان . در اینجا هم دل افروز دستکم از زمان خیّام بوده و برای مختصر تر و راحت تر نوشتن تبدیل به دلفروز شده است.

    حمید می گوید:
    علی جان قاعده استفاده از یای مکسور به شکلی که شما به آن اعتقاد پیدا کرده اید صحیح نیست
    تنها کلماتی که به الف و ه ختم میشود زمان ارتباط با کلمه ماقبل خود به خود “ی” میگیرند که در اصل جایگزین کسره است چون تلفظ این کلمات با استفاده از کسره به تنهایی دشوار است و به همین دلیل حرف “ی” به شکل مستقل نوشته میشود
    استفاده از حرکت (ء) روی حرف (ه) درست است که نشان یای مکسور روی حرف (ه) است و متأسفانه عده کثیری فکر میکنند که علامت فوق همزه است که روی حرف (ه) آمده و برای همین از (ی) به شکل مستقل
    استفاده میکنند که کاملاً اشتباه است
    کتاب من
    دشت پهناور
    خانه من
    کوچه بن بست
    صدای بلند
    صفای یار
    چنانچه میتوانید بخوانید، کسره زیر حرف (ب) در کتاب و زیر حرف (ت) در دشت می آید ولی در خانه و کوچه که به (ه) ختم میشوند روی حرف (ه) در این دو مثال علامت یای مکسور می نشیند، متأسفانه در نرم افزاری که برای نوشتن فارسی استفاده میکنم این حرکت را نمیتوانم روی حرف (ه) قرار دهم که پوزش میطلبم
    در دو مثال آخر مشهود است که نمیتوان کسره را زیر حرف الف در صدا و صفا قرار داد، بنا بر این چنین کلماتی که به الف ختم میشوند به جای کسره برای سهولت تلفظ به خود (ی) میگیرند.
    پاینده باشد.

    رضا می گوید:
    با سلام
    باور نمیکردم باشند کسانی که هنوز خوش را در اشعار کلاسیک، به جای خَش به صورت خُش تلفظ کنند. زیرا بدین ترتیب قافیه ابیات فاخری چون زیر کلاً شکسته است:
    مرد را دردی اگر باشد خوش است، درد بیدردی علاجش آتش است
    یا
    گل همین پنج روز و شش باشد، وین گلستان همیشه خوش باشد.
    بر این اساس، میبایست طبق یک سنت بازمانده از زبانهای هند و اروپایی، خوش به صورت خَش خوانده شود. همانگونه که همچنان در نواحی مرکزی ایران چنین تلفظ میشود. ممنون.

     

     

    شعر بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است اثر کیست؟

    اثر خیام است.

     

    معنی بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است چیست؟

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *