ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن

ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن

  • شعر ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن _ ملک الشعرا بهار 

    در مدح امیرمؤمنان (‌ع‌)

     

    ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن

    در سوادق لاهوت کوس لا و الا زن

     

    در ترانهٔ معنی دم ز سر مولا زن

    وانگه از غدیر خم بادهٔ تولا زن

     

    تا ز خود شوی بیرون زین شراب روحانی

     

    کز صفای او روشن جان باده‌ نوش آمد

    در خم‌ غدیر امروز باده‌ای به جوش آمد

     

    کان صنم که از عشاق برده عقل‌ و هوش آمد

    وان مبشر رحمت باز در خروش آمد

     

    با هیولی توحید در لباس انسانی

     

    آن حبیب و صد معراج‌،‌ آن کلیم و صد سینا

    حیدر احد منظر احمد علی سیما

     

    بزم قرب را محرم‌، راز غیب را دانا

    در جمال او ظاهر سر علم‌الاسما

     

    ملک قدس را سلطان‌، قصر صدق را بانی

     

    خاتم وفا را لعل‌، لعل راستی را کان

    قلزم صفا را فلک‌، فلک صدق را سکان

     

    اوست قطبی از اقطاب‌، اوست رکنی از ارکان

    ممکنی است بی‌ایجاب‌، واجبی است بی‌امکان

     

    ثانی‌ایست بی‌اول‌، اولی است بی‌ثانی

     

    در غدیر خم یزدان گفت مر پیمبر را

    کز پی کمال دین شو پذیره حیدر را

     

    پس پیمبر اندر دشت بر نهاد منبر را

    برد بر سر منبر حیدر فلک فر را

     

    شد جهان دل روشن زان دو شمس نورانی

     

    گفت بشنوید ای قوم قول حق تعالی را

    هم به جان بیاویزید گوهر تولا را

     

    پوزش آورید از جان این ستوده مولی را

    این وصی برحق را این ولی والا را

     

    با رضای او کوشید در رضای یزدانی

     

    اوست کز خم لاهوت نشأهٔ صفا دارد

    در خریطهٔ تجرید گوهر وفا دارد

     

    در جبین و جان پاک نور کبریا دارد

    در تجلی ادراک جلوهٔ خدا دارد

     

    در رخش بود روشن رازهای رحمانی

     

    کی رسد به مدح او وهم مرد دانشمند

    کی‌ توان به‌ وصف او دم‌زدن ز چون و چند

     

    به که عجز مدح آرم از پدر سوی فرزند

    حجت صمد مظهر آیت احد پیوند

     

    شبل حیدر کرار، خسرو خراسانی

     

    پور موسی جعفر آیت‌اله اعظم

    آنکه هست از انفاسش زنده عیسی مریم

     

    در تحقق ذاتش گشته خلقت عالم

    آفتاب کز رفعت بر فلک زند پرچم

     

    می کند به درگاهش صبح و شام دربانی

     

    عقل و وهم کی سنجند اوج کبریایش را

    جان و دل چسان گویند مدحت و ثنایش را

     

    گر رضای حق جویی رو بجو رضایش را

    هرکه در دل افرازد رایت ولایش را

     

    همچو خواجه بتواند دم زد از مسلمانی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)

     

    قالب: مسمط

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد – 173

    کلی را سر از زخم ناسور بود _ کل و کلاه

    «‌اربس‌» اندر افسانهٔ باستان

    به روزی مبارک ز ماه صیام

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن در سوادق لاهوت کوس لا و الا زن در ترانهٔ معنی دم ز سر مولا زن وانگه از غدیر خم بادهٔ تولا زن» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «جان و دل چسان گویند مدحت و ثنایش را گر رضای حق جویی رو بجو رضایش را هرکه در دل افرازد رایت ولایش را همچو خواجه بتواند دم زد از مسلمانی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در مدح امیرمؤمنان (‌ع‌) ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در مدح امیرمؤمنان (‌ع‌) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *