گویی سکوت قرن ها بود – ویرانه ی قرون
گویی سکوت قرن ها بود
در دخمه های تیره اش ، در آسمانش
در ابرهایش ، در شبان سهمگینش
در بادهایش ، در فضای بیکرانش
چون نعره بر می داشت باد سرد مغرب
گویی که بر می خاست بانگ ارغنون ها
آنجا که می افتاد روزی قهرمانی
امروز ، می افتد به خاموشی ستون ها
آنجا که روزی بال و پر می زد عقابی
امروز ، شبکوریست جنبان در سکوتش
آنجا که زلف دختران در پیچ و خم بود
امروز ، لرزد تار و پود عنکبوتش
آن دخمه ها ، آن سایه ها ، آن آسمان ها
وان رازداران شگرف خلوت او
آن خنده های باد در بیغوله ی شب
وان غول ها در تیرگی هم صحبت او
آن سقف ها ، آن پیشخوان ها ، آن ستون ها
آن طاق های ریخته در ظلمت شام
آن برق چشم گربه های سهمگین روی
وان نور اخترها در آفاق شبه فام
آن کوره راه بیکرانه
راهی که می لغزد به جنگل های خاموش
راهی که می پیچد چو ماری بر تن شب
راهی که می گیرد افق ها را در آغوش
آن شعله های آتش دزدان دریا
بر ریگ ها ، بر ریگ های خشک ساحل
در لابلای تکدرختان زمین گیر
در سایه های قلعه های تیره گون دل
اینها همه ، می خواندم چون قاصد مرگ
بار دگر با خنده ی پر مایه ی خویش
من کیستم ؟ بیگانه ای گم کرده مقصود
یا رهروی نا آشنا با سایه ی خویش
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
گویی سکوت قرن ها بود
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گویی سکوت قرن ها بود در دخمه های تیره اش ، در آسمانش در ابرهایش ، در شبان سهمگینش در بادهایش ، در فضای بیکرانش» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «اینها همه ، می خواندم چون قاصد مرگ بار دگر با خنده ی پر مایه ی خویش من کیستم ؟ بیگانه ای گم کرده مقصود یا رهروی نا آشنا با سایه ی خویش» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای ویرانه ی قرون
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر ویرانه ی قرون نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023
