نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر – پرنده ای در دوزخ مهدی اخوان ثالث
نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر
که آنجا آتش و دود است
نگفتندش: زبان شعله میلیسد پر پاک جوانت را
همه درهای قصر قصههای شاد مسدود است
نگفتندش: نوازش نیست، صحرا نیست، دریا نیست
همه رنج است و رنجی غربت آلود است
پرید از جان پناهش مرغک معصوم
درین مسموم شهر شوم
پرید، اما کجا باید فرودید؟
نشست آنجا که برجی بود خورده به آسمان پیوند
در آن مردی، دو چشمش چون دو کاسهٔ زهر
به دست اندرش رودی بود، و با رودش سرودی چند
خوش آمد گفت درد آلود و با گرمی
به چشمش قطرههای اشک نیز از درد میگفتند
ولی زود از لبش جوشید با لبخندها، تزویر
تفو بر آن لب و لبخند
پرید، اما دگر آیا کجا باید فرودید؟
نشست آنجا که مرغی بود غمگین بر درختی لخت
سری در زیر بال و جلوهای شوریده رنگ، اما
چه داند تنگدل مرغک؟
عقابی پیر شاید بود و در خاطر خیال دیگری میپخت
پرید آنجا، نشست اینجا، ولی هر جا که میگردد
غبار و آتش و دود است
نگفتندش کجا باید فرودید
همه درهای قصر قصههای شاد مسدود است
دلش میترکد از شکوای آن گوهر که دارد چون
صدف با خویش
دلش میترکد از این تنگنای شوم پر تشویش
چه گوید با که گوید، آه
کز آن پرواز بی حاصل درین ویرانهٔ مسموم
چو دوزخ شش جهت را چار عنصر آتش و آتش
همه پرهای پاکش سوخت
کجا باید فرودید، پریشان مرغک معصوم؟
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر کژمژ و بی انتها احمد شاملو
شعر اینجا پرنده بود سهراب سپهری
اشعار مهدی اخوان ثالث
مجموعه شعر زمستان
نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر که آنجا آتش و دود است نگفتندش: زبان شعله میلیسد پر پاک جوانت را همه درهای قصر قصههای شاد مسدود است نگفتندش: نوازش نیست، صحرا نیست، دریا نیست همه رنج است و رنجی غربت آلود است پرید از جان پناهش مرغک معصوم درین مسموم شهر شوم پرید، اما کجا باید فرودید؟» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین مهدی اخوان ثالث که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای مهدی اخوان ثالث بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «نگفتندش کجا باید فرودید همه درهای قصر قصههای شاد مسدود است دلش میترکد از شکوای آن گوهر که دارد چون صدف با خویش دلش میترکد از این تنگنای شوم پر تشویش چه گوید با که گوید، آه کز آن پرواز بی حاصل درین ویرانهٔ مسموم چو دوزخ شش جهت را چار عنصر آتش و آتش همه پرهای پاکش سوخت کجا باید فرودید، پریشان مرغک معصوم؟» از چه سطرهایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر پرنده ای در دوزخ مهدی اخوان ثالث
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر پرنده ای در دوزخ مهدی اخوان ثالث بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023
