معنی چار بلاغ به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ چار بلاغ در گویش ها و لهجه.
معنی چار بلاغ
معنی: قریه ایست از محال ایچرود زنجان .
هم قافیه چار بلاغ
ابلاغ، استفراغ، الاغ، باغ، جناغ، چراغ، چلچراغ، چهارباغ، چهلچراغ، خوندماغ، داغ، دباغ، دماغ، زاغ.
چار بلاغ در لغت نامه دهخدا
چاربلاغ. [ ب ُ ] ( اِخ ) صنیعالدوله آرد: قریه ای است از محال ایچرود زنجان ملکی جناب عمیدالملک هوایش ییلاق زراعت آن هم دیمی و هم آبی ، یک رشته قنات دارد که خراب است و چهار چشمه که زراعت و صیفی این قریه را مشروب میسازد.سکنه آن پانزده خانوار است. ( مرآت البلدان ج 1 ).
چار بلاغ در فرهنگ فارسی
صنیع الدوله آرد : قریه ایست از محال ایچرود زنجان ملکی جناب عمید الملک هوایش ییلاق زراعت آن هم دیمی و هم آبی یک رشته قنات دارد که خرابست و چهار چشمه که زراعت و صیفی اینقریه را مشروب میسازد .
پیشنهاد و نظر شما برای واژه چار بلاغ
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر یک چنار زیبا پوریا پلیکان
شعر قطار محسن کاشانی
شعری از فاطمه اختصاری
شعر چیزی به انفجار نمانده است پوریا پلیکان
بخوانید:
- نیمای معترض، تاویل هرمنوتیکی «کک کی» - دسامبر 16, 2022
- مقایسه تطبیقی نمود فقر در برخی اشعار - دسامبر 16, 2022
- اشتراکات ساختاری در شعر نیما و چند شاعر معاصر - دسامبر 16, 2022
