معنی چادر زدن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ چادر زدن در گویش ها و لهجه.
معنی چادر زدن
معنی: چادر برپا کردن.
هم قافیه چادر زدن
خیساندن، درآمدن، درآوردن، درخشیدن، دررسیدن، درماندن، درنوردیدن، درنیامدن، درنیاوردن، دریدن، دزدیدن، دمیدن، دواندن، دوشیدن، دیدن، راندن، ربودن، رساندن.
چادر زدن در لغت نامه دهخدا
چادر زدن. [ دَ / دُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) خیمه زدن. چادر برپا کردن. خیمه افراشتن.
چادر زدن در فرهنگ فارسی
خیمه زدن. چادر برپا کردن. خیمه افراشتن.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه چادر زدن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
نامه های نیما یوشیج
نامه های احمد شاملو به آیدا
اشعار سهراب سپهری
شعر تو به دنیا نخواهی آمد پوریا پلیکان
بخوانید:
- نیمای معترض، تاویل هرمنوتیکی «کک کی» - دسامبر 16, 2022
- مقایسه تطبیقی نمود فقر در برخی اشعار - دسامبر 16, 2022
- اشتراکات ساختاری در شعر نیما و چند شاعر معاصر - دسامبر 16, 2022
