
معنی دائم الحیض به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائم الحیض در گویش ها و لهجه ها.
معنی دائم الحیض
معنی : پیوسته بی نماز.
کلمات هم قافیه با دائم الحیض
هم قافیه : فیض ، حیض.
دائم الحیض در فرهنگ فارسی
پیوسته بی نماز.
دائم الحیض در لغت نامه دهخدا
دائم الحیض. [ ءِ مُل ْ ح َ ] ( ع ص مرکب ) پیوسته بی نماز ( زن ).که همه وقت عادت ببیند. که عادت از وی منفک نشود.
پیشنهاد و نظر شما برای معني دائم الحیض
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
Latest posts by غزل حمیداوی (see all)
- 50 – در آمد باربد چون بلبل مست – (سی لحن باربد) - بهمن 13, 1401
- 49 – چهارم روز مجلس تازه کردند – بزمآرائی خسرو - بهمن 13, 1401
- 48 – چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ – آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین - بهمن 12, 1401