
معنی جادو خیال به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادو خیال در گویش ها و لهجه.
معنی جادو خیال
خیال پرداز.
معنی جادو خیال در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- خیال باف خیال پرداز. ۲- شاعری که در شعر خویش بتخیلات پردازد.
معنی جادو خیال در فرهنگ عمید
۱. خیال پرداز.
۲. [مجاز] شاعری که در شعر خود خیال پردازی کند و نکته های شگفت انگیز بیاورد: بر آنم که این پرده خالی کنم / در این پرده جادوخیالی کنم (نظامی۵: ۷۷۰ ).
معنی جادو خیال در لغت نامه دهخدا
جادوخیال. [ خ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از شاعر فصیح است. ( آنندراج ). خیال باف. خیال پرداز. شاعری که در شعر خویش به تخیلات پردازد. رجوع به جادوخیالی شود.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادو خیال
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
- لاله سیراب – نفسی داشتم و ناله و شیون کردم - بهمن 9, 1401
- ناله ناکامی – برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم - بهمن 9, 1401
- زندان زندگی – تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم - بهمن 9, 1401