شعر هایی سهراب سپهری
سرچشمه رویش هایی، دریایی، پایان تماشایی
تو تراویدی: باغ جهان تر شد، دیگر شد
صبحی سر زد، مرغی پر زد، یک شاخه شکست : خاموشی هست
خوابم برده بود ، خوابی دیدم: تابش آبی در خواب ، لرزش برگی در آب
این سو تاریکی مرگ ، آن سو زیبایی برگ. اینها چه، آنها چیست، انبوه زمان ها چیست؟
این می شکفد، ترس تماشا دارد. آن می گذرد، وحشت دریا دارد.
پرتو محرابی ، می تابی. من هیچم: پیچک خوابی. بر نرده اندوه تو می پیچم.
تاریکی پروازی، رویای بی آغازی، بی موجی، بی رنگی،
دریای هم آهنگی!
کتابهای سهراب سپهری را از دست ندهید:

