شعر مرز گمشده سهراب سپهری

ریشه روشنی پوسید و فرو ریخت – مرز گمشده

  • ریشه روشنی پوسید و فرو ریخت – شعر مرز گمشده سهراب سپهری

     

    ریشه روشنی پوسید و فرو ریخت

    و صدا در جاده بی طرح فضا می‌رفت

    از مرزی گذشته بود

    در پی مرز گمشده می‌گشت

    کوهی سنگین نگاهش را برید

    صدا از خود تهی شد

    و به دامن کوه آویخت:

    پناهم بده، تنها مرز آشنا! پناهم بده.

    و کوه از خوابی سنگین پر بود.

    خوابش طرحی رها شده داشت.

    صدا زمزمه بیگانگی را بویید،

    برگشت،

    فضا را از خود گذر داد

    و در کرانه نادیدنی شب بر زمین افتاد.

    کوه از خواب سنگین پر بود.

    دیری گذشت،

    خوابش بخار شد.

    طنین گمشده‌ای به رگ‌هایش وزید:

    پناهم بده، تنها مرز آشنا! پناهم بده.

    سوزش تلخی به تار و پودش ریخت.

    خواب خطا کارش را نفرین فرستاد

    و نگاهش را روانه کرد.

    انتظاری نوسان داشت.

    نگاهی در راه مانده بود

    و صدایی در تنهایی می‌گریست.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر زندگی خواب‌ها

     

    ریشه روشنی پوسید و فرو ریخت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ریشه روشنی پوسید و فرو ریخت / و صدا در جاده بی طرح فضا می‌رفت / از مرزی گذشته بود / در پی مرز گمشده می‌گشت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «خواب خطا کارش را نفرین فرستاد / و نگاهش را روانه کرد. / انتظاری نوسان داشت. / نگاهی در راه مانده بود / و صدایی در تنهایی می‌گریست.» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر مرز گمشده سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مرز گمشده سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    برای ورود به اینستاگرام سهراب سپهری اینجا کلیک کنید.

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»