شعر شب دوش نیما یوشیج

رفت بگریخته از من شب دوش – شب دوش

  • رفت بگریخته از من شب دوش – شعر شب دوش نیما یوشیج

     

    رفت بگریخته از من شب دوش

    از شب دوشم اما خبر است

    اندر اندیشه ی آباد شدن

    این زمان سوی خرابم گذر است

     

    داستان اسب دوشینه مراست

    چو دروغی که به چشم آید راست.

    آن نگارین که به سودی بنشست

    آخر از روی زیانی برخاست.

     

    دم نمی خفتش چشمان حریص،

    بود ما را سخن از قول و قرار.

    لیک از خنده ی بی رونق صبح،

    ماند بالینی و در آن بیمار.

     

    بنشست آفت واری در پیش

    دست بر دستی با من غمناک.

    غرق در شکوه ی بیهوده ی خود

    دل سودازده ای بر سر خاک.

     

    خنده دزدیده دواندم سوی لب

    همچو خونی که دود در بن پوست.

    چون ز جا جستم و، بیمار بجا،

    بخیالی که ز جا خاسته اوست.

     

    از شب دوشم اما خبر است

    گرچه بر یاد نماندم شب دوش

    مفصل خاک، ز بادی بگسیخت

    گشت در پنجره شمعی خاموش

     

    فروردین 1325

    قالب شعر: چهار پاره

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    نیما یوشیج

    اشعار نیما یوشیج

     

    رفت بگریخته از من شب دوش

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «رفت بگریخته از من شب دوش / از شب دوشم اما خبر است / اندر اندیشه ی آباد شدن / این زمان سوی خرابم گذر است» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نیما یوشیج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نیما یوشیج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «از شب دوشم اما خبر است / گرچه بر یاد نماندم شب دوش / مفصل خاک، ز بادی بگسیخت / گشت در پنجره شمعی خاموش» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر شب دوش نیما یوشیج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شب دوش نیما یوشیج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

     

    همچنین می‌توانید از گزینه‌ی ذخیره پست استفاده کنید تا مطلب در پنل کاربری‌تان ذخیره شود و هر زمان میل داشتید، دوباره به مطلب بازگردید.

    این سایت برای شماست. به ما در ارتقای آن کمک کنید. اگر ایراد تایپی یا اطلاعاتِ غلطی در جایی دیدید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید تا اصلاح شود. بی‌تفاوت عبور نکنید!

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود. در بخش دیدگاه‌ها دکمه‌ای برای آپلود فایل وجود دارد تا شما بتوانید به این شعر عکس، ویدیو یا صدا اضافه کنید.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    همین طور اگر تمایل داشتید می‌توانید در مقابل دوربین بنشینید و شعر را بخوانید و فایل ویدیوی خودتان را برای ما بفرستید. یا صدای خودتان را با تصاویرِ دیگری همراه کنید و ویدیویی بسازید.

    خواهشمندیم برای هر شعر، فقط در دیدگاه‌های همان شعر فایل آپلود کنید. اگر شعر مورد نظرتان را پیدا نکردید، می‌توانید از بخش جستجو یا منوی سه خطِ بالای سایت استفاده کنید.

     

     

     

     

     

    برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید

     

    پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:

     

    شعر صبح نیما یوشیج

    شعر مهتاب نیما یوشیج

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعرداروگ نیما یوشیج

    شعر هست شب نیما یوشیج

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»