
هیچ نمیخواستم، گند بزنم به – شعر رفیق، منو ببخش – آلن گینزبرگ
رفیق، منو ببخش،
هیچ نمیخواستم، گند بزنم به اعصاب مبارکت
اما راستش من از ویتنام اومدم
آره، همونجا که یه عالمه آقای متشخصِ ویتنامی کشتم و
یه چنتایی هم خانم.
بعدش رنج و عذابِ سوغاتیِ اونجا رو تاب نیاوردم و
از ترس کارم به اعتیاد کشید
حالا هم دارم از بازپروری میام و پاکِ پاکام
اما جایی واسه خواب ندارم و
نمیدونم چه خاکی باید به سرم بریزم.
رفیق، منو ببخش، هیچ نمیخواستم، گند بزنم به اعصابِ مبارکت
اما راستش تو کوچه بدجوری سرده و
من هم یکه و یالغوزم و
حالا هم پاکِ پاکام، اما زندگیم پاک به گوه نشسته
به نشونیِ کوچهی سوم، خیابونِ ای. هاستون
تو دلِ ترافیک، درست زیرِ چراغ قرمز
آره، خودمم که دارم با یه کهنهی کثیف شیشه-جلوی ماشینت رو
پاکِ پاک میکنم.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه:
شعر بگذار این وطن دوباره وطن شود لنگستن هیوز
شعر چیزهایی که باقی می ماند مارک استرند
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
شعر جهانرفیق، منو ببخش، هیچ نمیخواستم، گند بزنم به اعصاب مبارکت
شعری که خواندیم اثر «آلن گینزبرگ» بود، گینزبرگ از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «رفیق، منو ببخش، هیچ نمیخواستم، گند بزنم به اعصاب مبارکت» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟
دیدگاه شما درباره شعر رفیق، منو ببخش آلن گینزبرگ
دیدگاهتان را درباره ی شعر رفیق، منو ببخش ، این شاعر خوبِ آمريكا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاهها به اشتراک بگذارید.
- هرچه را دست میسایم – شعر تن تو - بهمن 9, 1401
- نه، نه دوباره میگوید. نه، نه – شعور - بهمن 5, 1401
- او در دستهایش چیزهایی دارد که باهم نمیخوانند – شعر چیزی مثل - بهمن 5, 1401