شعر در پیش کومه ام نیما یوشیج
در پیش کومه ام
در صحنه ی تمشک
بیخود ببسته است
مهتاب بی طراوات، لانه
*
یک مرغ دل نهاده ی دریا دوست
با نغمه هایش دریایی
بیخود سکوت خانه سرایم را
کرده است چون خیالش ویرانه.
*
بیخود دویده است
بیخود تنیده است
«لم» در حواشی «آئیش»
باد از برابر جاده
کانجا چراغ روشن تا صبح
می سوزد از پی چه نشانه.
*
ای یاسمن تو بیخود پس
نزدیکی از چه نمی گیری
با این خرابم آمده خانه.
قالب شعر: نیمایی
کتابهای نیما یوشیج را از دست ندهید:


