شعر در این رواق مقرنس نمای روی کبود نیما یوشیج
در این رواق مقرنس نمای روی کبود
بر آن شدم که ز کار هنر بگیرم سود
بگویمت که چه بر سر شدم خیال به کشت
سخن برآمد و وقت حصاد کشته درود
مرا برفت همه عمر در سر این کار
به فکر آنکه مگر خلق از آن بود خوشنود
خیال باطل بین تا چه دیدم آخر کار
چگونه هر عملم از آمل صفا بزدود
دلم اگرچه بسی سود ها دید به چشم
یکی ز سودم کاو را به کف رضا ننمود
هرآنچه بود ز ظرافت زمن ربود سخن
هرآنچه بودم راحت ز من زمانه ربود
قالب شعر: قطعه
کتابهای نیما یوشیج را از دست ندهید:



برای مشاهده ی تمام « کتاب های نیما یوشیج » اینجا کلیک کنید