گاه از عبور طوفانُ صاعقه – شعر درخت زندگی – مارگوت بیکل گاه از عبور طوفانُ صاعقه شاخُ برگ درخت زندگی بر خاک میغلتد اما تنه پابرجاست استوارُ خَدَنگ… هر چه ریشهها عمیقتر باشند ، سرشاخهها به خورشید نزدیکترند ! این چنین است که شاخههای تازه وُ برگهای سبز دوباره میرویند ! مترجم : یغما گلرویی[…]
مارگوت بیکل
دلتنگیهای آدمی را، باد ترانه ای میخواند – شعر دلتنگی های آدمی را – مارگوت بیکل دلتنگیهای آدمی را، باد ترانهای میخواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد و هر دانهی برفی به اشکی ناریخته میماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان[…]
در راه جُلجُتا – شعر در راه جُلجُتا – مارگوت بیکل در راه جُلجُتا، در راه گانوسا، در تمامی راهها سنگهایی افتاده است؛ پارهسنگهایی، تکههای تیزی، ریگی؛ برای پرتاب کردن، یا بر آن فرو غلتیدن. در راه جُلجُتا، در راه گانوسا، در تمامی راهها سنگهایی افتاده است؛ که وا میداردمان که آهسته گام برداریم؛[…]
عشق، عشق می آفریند – شعر عشق، عشق می آفریند – مارگوت بیکل عشق، عشق می آفریند عشق، زندگی میبخشد زندگی، رنج به همراه دارد رنج، دلشوره می آفریند؛ دلشوره، جرات میبخشد جرات، اعتماد به همراه دارد اعتماد، امید می آفریند؛ امید، زندگی می بخشد زندگی، عشق می آفریند عشق، عشق می آفریند مترجم:[…]
عشق، هدیه است – شعر عشق، هدیه است – مارگوت بیکل عشق، هدیه است جاندار مجسّم حادث میشود تحمیلش نمیتوان کرد. قلب را لبریز میکند. با عقل فهمیده نمیشود به چنگ نمیآید مقدّریست که همه چیز را دگرگون میسازد عشق، هدیه است تردترینُ گرانمندترین هر زندهگی دوست داشتن دوست داشته شدن و از نو[…]