آموزش‌های ویدیویی

روبرتو خواروز

به لطف سایه ام

به لطف سایه ام – سایه

به لطف سایه ام – شعر سایه – روبرتو خواروز   به لطف سایه ام یاد گرفته‌ام فروتن باشم ! او با بی‌تفاوتی مرا بر نیمکت‌های فرسوده بر اولین قطار صبحگاهی بر دیوارهای به‌هم‌پیوسته‌ی گورستان‌ها یا در سایه‌ های کوتاهِ بیراهه‌ها که به شهر وفادار نیستند، می‌اندازد . قاب‌ها مهم نیستند حتی کتیبه‌های طبله کرده[…]

چیزی را جستجو کردن

چیزی را جستجو کردن

شعر چیزی را جستجو کردن   چیزی را جستجو کردن همیشه یافتن چیز دیگری است. پس برای یافتن چیزی باید به جستجوی آنچه نیست، بروی. پرنده ای را جستجو کردن، گل سرخی را یافتن، عشق را جستجو کردن، تبعید را یافتن، هیچ را جستجو کردن، انسان را شناختن، به عقب رفتن برای پیشروی کردن. رازِ[…]

بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف

بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف – خواب عشقی گمشده است

بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف – شعر خواب عشقی گمشده است – روبرتو خواروز   بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف و ندانستم با آن چه کنم. پس به دنبال قطعه‌ ای بیداری گشتم تا آن را لباسِ قطعه‌ رؤیا کنم، اما قطعه‌ رؤیا دیگر آن‌جا نبود. حال قطعه‌ای بیداری[…]

هر حرف تردیدی است

هر حرف تردیدی است

شعر هر حرف تردیدی است – روبرتو خواروز   هر حرف تردیدی است، هر سکوت تردیدی دیگر. بااین‌همه پیوند‌شان به ما مجال می‌دهد تا نفس بکشیم هر خواب یک فرورفتگی است، هر بیداری فرورفتگی‌یی دیگر. بااین‌همه پبوندشان به ما مجال می‌دهد تا برخیزیم. هر زندگی یک ناپدیدشدن است، هر مرگ ناپدیدشدنی دیگر. بااین‌همه پیوندشان به[…]

دلیل بازگشت وجه