بر خاک جدی ایستادم
بر خاکِ جدی ایستادم
و خاک، بهسانِ یقینی
استوار بود.
به ستاره شک کردم
و ستاره در اشکِ شکِ من درخشید.
و آنگاه به خورشید شک کردم که ستارگان را
همچون کنیزکانِ سپیدرویی
در حرمخانهی پُرجلالش نهان میکرد.
□
دیوارها زندان را محدود میکند،
دیوارها زندان را محدودتر نمیکند.
میانِ دو زندان
درگاهِ خانهی تو آستانهی آزادیست،
لیکن در آستانه
تو را
به قبولِ یکی از این دو
از خود اختیاری نیست.
۱۳۳۶
همچنین بخوانید:
پیشنهاد ویژه برای احمد شاملو:
شعر شعری که زندگی ست احمد شاملو
شعر تو را دوست می دارم احمد شاملو
پیشنهاد ویژه برای شما:
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد
- من دیگر گورستان نیستم - مارس 30, 2023
- بیوگرافی پل الوار - مارس 17, 2023
- 12 نامه های عاشقانه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور - ژانویه 12, 2023
