آموزش‌های ویدیویی
شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج

او را ز گیسوان بلندش شناختند – آه آیینه

  • او را ز گیسوان بلندش شناختند – شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج

     

    او را ز گیسوان بلندش شناختند
    ای خاک این همان تن پاک است؟
    انسان همین خلاصه خاک است؟
    وقتی که شانه می زد
    انبوه گیسوان بلندش را
    تا دوردست آینه می راند
    اندیشه خیال پسندش را
    او با سلام صبح
    خندان گلی ز آینه می چید
    دستی به گیسوانش می برد
    شب را کنار می زد
    خورشید را در آینه می دید
    اندیشه بر آمدن روز
    بارانی از ستاره فرو می ریخت
    در آسمان چشم جوانش
    آنگاه آن تبسم شیرین
    در می گشود بر رخ آینه
    از باغ آفتابی جانش
    دزدان کور آینه افوس
    آن چشم مهربان را
    از آستان صبح ربودند
    آه ای بهار سوخته
    خاکستر جوانی
    تصویر پر کشیده آیینه تهی
    با یاد گیسوان بلندت
    آیینه در غبار سحر آه می کشد
    مرغان باغ بیهوده خواندند
    هنگام گل نبود

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر راهی و آهی

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    او را ز گیسوان بلندش شناختند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «او را ز گیسوان بلندش شناختند ای خاک این همان تن پاک است؟ انسان همین خلاصه خاک است؟ وقتی که شانه می زد انبوه گیسوان بلندش را تا دوردست آینه می راند اندیشه خیال پسندش را او با سلام صبح» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «آن چشم مهربان را از آستان صبح ربودند آه ای بهار سوخته خاکستر جوانی تصویر پر کشیده آیینه تهی با یاد گیسوان بلندت آیینه در غبار سحر آه می کشد مرغان باغ بیهوده خواندند هنگام گل نبود» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر آه آیینه هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه
    Loadingذخیره در لیست علاقه‌مندی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دلیل بازگشت وجه