
شعر در کفم نیست آنچه میباید خاقانی – قصیده ۸۸
قصیده
در کفم نیست آنچه میباید
در دلم نیست آنچه میشاید
هیچ در صبر دل نبندم از آنک
دانم از صبر هیچ نگشاید
غمگساری در ابر میجویم
برق او دید هم نمیشاید
صد جگر پاره بر زمین افتد
گر کسی دامنم بپالاید
تا من از دست درنیفتم، چرخ
ننشیند ز پای و ناساید
دامن از اشک میکشم در خون
دوست دامن به من کی آلاید
سخت کوش است آه خاقانی
مگر این چرخ را بفرساید
شعر قصیده خاقانی
البته نام اصلی این شعر «قصیده» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیدهسرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز میشود: «در کفم نیست آنچه میباید».
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان نا آشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
شعر در کفم نیست آنچه میباید اثر کیست؟
این شعر اثر خاقانی است.
- ای نایب عیسی از دو مرجان – ۱۶۴ - بهمن 12, 1401
- شاعر ساحر منم اندر جهان – ۱۶۳ - بهمن 7, 1401
- از همه عالم شدهام بر کران – ۱۶۲ - بهمن 7, 1401