شعر تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را _ غزل4 _ ادیب الممالک
تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را
تا جای من ببوسد آن روی چون سمن را
ای عکس چهره من چو میرسی به کویش
در پای او افشان یکباره جان و تن را
زان طره معنبر کان ماه ار بچنبر
بستان بجای شکر بوسی از آن دهن را
گر آن پری شمایل باشد بمهر مایل
در گردنش حمایل کن دست خویشتن را
پنهان ز لعل نوشش وز چشم عیب پوشش
آهسته زیر گوشش بر گو تو این سخن را
کایم شبی بکویت گیرم کمند مویت
روشن کنم زرویت خرگاه و انجمن را
هان ای امیر بانو عشقت کشد ز هر سو
از آن کمند گیسو بر گردنم رسن را
ماهی نهاده بر سر از مشک ناب افسر
سروی نموده در بر از لاله پیرهن را
مهرت بجان سپردم در عشق پافشردم
زین عیش تازه بردم از دل غم کهن را
این راز از حبیب است وین درد باطبیب است
فریاد عندلیب است کاشفته این چمن را
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعر: غزل
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز
چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل
ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را تا جای من ببوسد آن روی چون سمن را ای عکس چهره من چو میرسی به کویش در پای او افشان یکباره جان و تن را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «مهرت بجان سپردم در عشق پافشردم زین عیش تازه بردم از دل غم کهن را این راز از حبیب است وین درد باطبیب است فریاد عندلیب است کاشفته این چمن را» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر - سپتامبر 29, 2023
- افضل الملک دروغی و ادیب زورکی - سپتامبر 29, 2023
- آوخ از دور سپهر آه و افسوس و دریغ - سپتامبر 29, 2023
