بوی ماه
ترسِ دریا تو وجودم لبریز بود
ترسِ گذر آب
از سر
غرق شدن تنها
در شب
تا که دریای عشق دیدم
ای اشرف مخلوقات ؛قلم!
مرا ماهی بگردان
دَم در او گیرم؛فقط
«هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هر که بی روزی است روزش دیر شد»
خنده یِ نگاهت
کفن پوشِ زبانم
افسون شدم در آنَت
حس میکنی مرادم؟
در پسِ غم های شب
جانِ من آزاد کنین
ای ابر ها مدد
وساطتِ من نزدِ ماه کنین
بیابانِ خشمِ مرا
از ذاتِ چاک چاکم ببین
در پیِ بخششِ بارانِ توام
دستِ درختانم بگیر
Latest posts by حسین احمدی (see all)
- بوی ماه - سپتامبر 11, 2023
- درمانده،در راه مانده - سپتامبر 11, 2023
- من،تو،همه - سپتامبر 11, 2023
