به زیبنده و نازنین کودکی – شعر گمشده سیمین بهبهانی
به زیبنده و نازنین کودکی
پلیدان ناکس نظر دوختند
ربودند او را به افسون و رنگ
به ناکس تر از خویش بفروختند
پدر رنج برد و به هر سوی گشت
ز گمگشته اما نشانی ندید
ببارید مادر بسی خون ز چشم
بسی جامه از تاب دوری درید
بر این داستان روزگاری گذشت
پژوهیدن و جستن از یاد رفت
که خویشان گمگشته پنداشتند
که آن نوگل تازه بر باد رفت
در آن ناامیدی در آمد کسی
که دارم ز گمگشته کودک نشان
بتابید از این مژده از نو فروغ
به غمخانهٔ تیرهٔ خامشان
پدر ، شادمان ، همره رهنما
شتابان به دیدار کودک دوید
به بیغوله یی دید فرزند را
چه دیدن ! که ای کاش هرگز ندید
پسر ، لیک چون دختران ، دلفریب
دو رخ پرز گلگونه ، چون دلبران
دو لب بوسه جوی و زنخ بوسه بخش
دو گیسو فروهشته چون دختران
پسر را نگه بر پدر اوفتاد
در آن تیره روزی پدر را شناخت
برافروخت رخسارش از تاب شرم
ولی آشنایی هویدا نساخت
پدر را مگر خوار و ننگین نخواست
که برخورد او با پدر سرد بود
نگاهش ، ولی داستان ها سرود
که جانسوز ، از نغمهٔ درد بود
مرا تا برقصم بر ناکسان
به مشت و به سیلی فرو کوفتند
مرا ، تا بخوانم به بزم خسان
به دشنام و تندی برآشوفتند
به خون دلم ، بر رخ زدند
که سوی فرومایگان رو کنم
مرا خار کردند بستر ، مگر
به همبستری با خسان خو کنم
پدر خواند افسانهٔ درد را
ز چشمان افسانه پرداز او
دلش خون شد از رنج آن داستان
که انجام او بود ، آغاز او
به او مهر او گفت : چهرش ببوس
از این دام ننگین ، رهاییش ده
دگر باره بیگانه اش کن ز بند
به آزادگی آشناییش ده
به او خشم او گفت : خونش بریز
که این مایهٔ زردی ی روی توست
گواهت به پستی بر دشمنان
همین کودک روسبی خوی توست
پدر خسته جان ، شرمگین ، دردمند
نه یارای مهر و نه پروای خشم
نبینند تا اشک اندوه او
بتابید روی و بگرداند چشم
پسر را همان گونه بر جا نهاد
وز آنجا غمش را به همراه برد
به آن رهنما گفت : فرزند من
نه این است …. او دیرگاهی ست … مرد
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
9 جمله معروف وحشی شریل استرید – تکه کتاب
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
به زیبنده و نازنین کودکی
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به زیبنده و نازنین کودکی پلیدان ناکس نظر دوختند ربودند او را به افسون و رنگ به ناکس تر از خویش بفروختند» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «پسر را همان گونه بر جا نهاد وز آنجا غمش را به همراه برد به آن رهنما گفت : فرزند من نه این است …. او دیرگاهی ست … مرد» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر گمشده سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر گمشده سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- تاج خروس های سحر را بریده اند – رستاخیز - سپتامبر 29, 2023
- هان ای شب وسیع تر از ابر – دعایی در ژرفای شب - سپتامبر 29, 2023
- دریچه باز بود – دریچه ای رو به شب - سپتامبر 29, 2023
