دلنوشته های شما

در بخش دلنوشته های شما، مطالب شما که در دسته شعر قرار نمی‌گیرد، بصورت دلنوشته روی سایت دسته‌بندی و منتشر می‌شود. شما در صورت تمایل و علاقه‌مندی به نوشتن شعر می‌توانید به مرور با مطالعه شعر و تمرین و تکرار و همین‌طور شرکت در کارگاه‌های آموزش شعرمان به این توانایی دست پیدا کنید که شعر بنوسید. شعر و مهر بستر مناسبی را برای یادگیری و همچنین دیده شدن آثار شما فراهم کرده است.

از طریق دکمه زیر می‌توانید دلنوشته های خود را برای ما ارسال کنید.

انتشار آثار شما

از امکانات بخش دلنوشته های شما

می‌توانید با ورود به این بخش آثار دیگر عزیزان رو هم مطالعه کنید و نقد و نظرهای خود را در مورد اثر، در بخش دیدگاه اضافه کنید. واضح است در صورتی که خود نیز مطلبی را منتشر کنید می‌توانید از دیدگاه دیگر عزیزان بهره ببرید.

می‌توانید در صورت تمایل تصویری از خودتون یا هر تصویر مرتبط با دلنوشته خود را در بخش تصویر شاخص بارگذاری کنید.

دلنوشته

دلنوشته

دلنوشته   درست همینجا وسط جنگ مرا در آغوش بگیر مرا، ببوس؛ بگذار در میان آتش بگذار در حین اصابت گلوله بگذار وقتی همه غرق در خونیم با بوسه ی هم جاودانه شویم بگذار بوسه ی ما آخرین سرود آزادیمان شود. زن.زندگی.آزادی

زن،زندگی،آزادی

زن،زندگی،آزادی

زن،زندگی،آزادی   بنام خداوند رنگین کمان رها میشویم ما ازین ظالمان رها میشویم ما ازین جنگ تن ازین قلب سوخته ازین آه و تب و خواهند گریخت تازیان زین وطن رها میشویم ما ازین مهر ننگ بنام کیان و نوید و ندا که شادیست از پس این عزا

نـور آزادی

نـور آزادی

نـور آزادی وقتی نور آزادی بر خاک این سرزمین بتابد عـشق ، امیـد زندگـی ، زیبـایی رقـص ، آواز شرافـت ، وجـدان و انسانـیت… است که با بـذر خون های شما سـبز خواهد شد. روی این خاک نباید با کفش قدم برداشت این خـاک خـون های مـقدسی را در خـود حـل کرده است نباید آن[…]

مشروب

مشروب

  مشروب   با اندوه مشروب خاصم را زدم مزه ی با طعم گل یاسم را زدم   تو بی خیال رفتی دنبال زندگی من هم شاهرگ احساسم را زدم   دکتر سجاد فرهمند

قهوه

قهوه

قهوه     شب پاییز و قهوه ی خوش عطر یمنی نشسته ام در کنار زیبارویی وطنی هر کجا باشم و قسمت هر چه هست مطمئن باش تا همیشه در قلب منی   دکتر سجاد فرهمند

ترانه ازادی

ترانه آزادی

ترانه آزادی   هرکی که جلوشون. ببره اسمی از اشتباشون. باید ساکت شیم تا اخر عمرمون میزنن میگن که ما نبودیم. میکشن میگن تقصیر خودش بود. باید تموم شه حکومت اسلامیشون میبرن اوین نخبه هامون. تجاوز میکنن به دخترامون. میگن ببینین ظلمو ولی هیچی نگین میزنن تیر به هموطنامون. میفروشن جنازشو به مادراشون. میگن باید[…]

شعر اعتراضی

شعر اعتراضی

شعر اعتراضی   تو پائیز ِخونین کنارهمیم/ دوباره همه هم هدف؛همدلیم/ به یاد حدیث و به یادِ ندا…/ نویدِ اُمیدِ رهایی شدیم/ بهار از دلِ پائیز راهی شده/ ببین ضربه هامون چه کاری شده/ تبردارِ ظلمت؛دژخیمِ پیر/ پر از خشم از این همصدایی شده/ ببین شورشِ شورشی های نور؛ که چشمانِ ضحاک رو کرده کور/[…]

زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی   باد ز جبرش غره شد برقاصدک پر کشید جان نحیف یار حق در دمی جانها به باران تازه شد صد جوانه بر زمین گسترده شد تا که دید این زایش او صبرش رمید اشتران را بر دشتها کردش پدید قاصدکها زیر تاخت ناکسان ریختند زین بار هزاران روح و جان دشت[…]

باز پاییز

باز پاییز

باز پاییز   باز آبان، مرگ و پایـــــیز ابرهایی تیره اما در گریز از شلوغی ها دل ما در ســتوه پر کشیدیم عاشقانه سوی کوه قلب ها آرام از نقاشی های برف قله هایی سربلند و با شــــکوه کلبه ای در گوشه های دامنه از درونش دود می آید برون کبک ها در عشق بازی[…]

غم دوری

غم دوری

غم دوری   از غم دوری چشات خواب به چشام حروم شده زندگی و عشق و خوشی بی تو دیگه تموم شده بــعد تو اینـجا تــو دلا غم موندگاره همیـشه صفا نداره کوچه ها ، خوشحالی پیدا نمی شه یه روز می خواستم چشماتو رو بوم نقاشی کنم هر جا کـــویری ببینم به عشقت آب[…]

افق های سبز

افق های سبز

افق های سبز   بیایید از شهر هجرت کنیم با افق های سبز بیعت کنیم چه زیباست که هر روز صبح فرار از زَر و زور و قدرت کنیم دکتر سجاد فرهمند

خسته ام من

خسته ام من

خسته ام من   خسته ام مثل کوهی که معدن شده است {display_name} عزیز، مطلب شما با موفقیت روی سایت منتشر شد. درد در گوشه های قلبم خرمن شده است جای جایِ وجودم رد پایِ زخم وخراش خداوندا چه ظلم ها در حق من شده است دکتر سجاد فرهمند

آبادی

آبادی

آبادی   نشستم در کنار اهالی آبادی پرسیدم از رمز و راز شادی یک صدا همگی فریاد زدند زندگی در سایه سارِ آزادی دکتر سجاد فرهمند

مرغ سحر

مرغ سحر

مرغ سحر   باران دوباره از پنجره در خواهد زد به شکوفه های دلِ من سر خواهد زد اندکی صبر ، طنینِ نغمه ی آزادی ست باران فریاد با مرغ سحر خواهد زد دکتر سجاد فرهمند

نبض باران

نبض باران

نبض باران   امروز دلم نبض بارانی داشت چشمم غم یلدای طولانی داشت برخنده ی من اشک غالب گردید این عاشق دیوانه چه دورانی داشت…. دکتر سجاد فرهمند

خزان

خزان

خزان   ناله ی برگ عجب غم انگیز شده است دوباره نوبت هجوم پاییز شده است نوایِ حزنِ خش خشِ کشتار است زندگی اسیر چنگ چنگیز شده است دکتر سجاد فرهمند

گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه

گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه

  گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه   گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه بغـض و حسـرت گشته چیره بر دل دیـوانه رنگ ماتم بس گرفته بـوم این آبادی حسرت لبخند سبـزت… حسـرت آزادی چ کسان بس بی گنـه در خـون خـود غلطیده اند عاشقــان صورت خراشیـده چنــان غــم دیده اند پر ز[…]

خیابان

خیابان

  خیابان   ما خوب بودیم ، خیابان معلم خوبی نبود عشق و احساساتمان را بی رحمانه ربود خیابان اسم رفیقِ نمک نشناسِ ماست آتش زد بر فرش دوستی تا تار و پود دکتر سجاد فرهمند

چشمان تو

چشمان تو

چشمان تو   همه چیز اتفاق افتاد همه چیز هیچ شد هیچ از نگاهت جاری همه چیز حتی هیچ اتفاقی از چشمان تو آب می خورد‌. دکتر سجاد فرهمند

قامتت

قامتت

  قامتت   قامتت خوش تراش ترین کتاب عشق است با بخش هایی سرشار از آرایه های ادبی دکتر سجاد فرهمند

خسته ام

خسته ام

  خسته ام   خسته ام مثل درختی که تبر خورده است یا قیصری که به تازگی خنجر خورده است حکایت دیروز و امروز همیشه یکی ست گنجشکی بی گناه باز  به سپر خورده است دکتر سجاد فرهمند

نمک گیر

نمک گیر

  نمک گیر   در خماری چشم تو تسخیر شدیم از سحر نگاه تو زمین گیر شدیم با عشق تو شبانه لب تر کردیم از مزه اش نم نم نمک گیر شدیم دکتر سجاد فرهمند

رفیق

رفیق

  رفیق   پرسیدی از زیباترین شعرم ای رفیق مگر ندیدی نامت را در سروده ها دکتر سجاد فرهمند

شعر خواهش خواستن سجاد فرهمند

شعر خواهش خواستن سجاد فرهمند

شعر خواهش خواستن سجاد فرهمند   ای خواستنی ترین خواهش خواستن انگیزه ی از خواب سحر بر خاستن ای پاسخ نمی شودها و ناممکن ها ای تصویر رخ ماه در برکه کاشتن دکتر سجاد فرهمند

شعر خنده جبری سجاد فرهمند

شعر خنده جبری سجاد فرهمند

  شعر خنده جبری سجاد فرهمند   دیده هایم چشمه ی بی صبری شده امروز آسمان تا افقِ پلک هایم ابری شده امروز در خاطر من بهانه های شادی مرده است لب هایم اسیر خنده ی جبری شده امروز دکتر سجاد فرهمند

شعر برمی گردی سجاد فرهمند

شعر برمی گردی سجاد فرهمند

  شعر برمی گردی سجاد فرهمند   با طنین خود یک روز برمی گردی تو آمدنی ترین ممکن فرداهایی…   دکتر سجاد فرهمند

شعر شکفتن سجاد فرهمند

شعر شکفتن سجاد فرهمند

شعر شکفتن سجاد فرهمند   ترانه ی احساس شکُفتن باش از زبان برگ بهار را گفتن باش…. دکتر سجاد فرهمند

شعر روانی سجاد فرهمند

شعر روانی سجاد فرهمند

  شعر روانی سجاد فرهمند   از عشق تو آخرش روانی گشتم یک عمر چه ساده در جوانی گشتم دنباله ی کار خود به دنیا دادم من پیر و اسیر ناتوانی گشتم دکتر سجاد فرهمند