تخفیف ویژه برای دورههای آموزشی، به مناسبت تولد اقبال لاهوری، فقط برای پانزده نفر. کد تخفیف: lahouri رد کردن
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
ادبیات ریشهی ماست بخوانید و ریشههایتان را تنومند کنید طوفان حریف ریشههای استوار نمیشود
ادیب الممالک اوزان شعر فارسی منظومه
همه اهل مشکو ز جا خواستند گریستن اهالی مشکو در فراق بانو همه اهل مشکو ز جا خواستند میان را به خدمت بیاراستند کنیزان سیمین بر سر و قد غلامان مه طلعت با خرد ز رخسارشان ماه تابان خجل ز رفتارشان سر و بستان به گل [...]
در این گفتگو بود آن خوبچهر درآمدن سپاه نصرت پناه و ورود آنها بجانب خانقاه در این گفتگو بود آن خوبچهر که آواز غم شد بلند از سپهر تبیره زن خیل جنگ آوران درافکند آوازه بر اختران همه دشت پر نیزه و تیغ شد زنای عدو ناله[...]
از آن سو فرنگیس ژولیده موی زاری کردن فرنگیس در فراق والده بلقیس بانوی خود از آن سو فرنگیس ژولیده موی خروشیده جان و خراشیده روی بزد قفلی از آهن اندر حصار که دشمن نیارد بدان سو گذار پس آنگه بر آمد به بالای بام فروزنده مانند[...]
پس آنگه در ایوان خود بنگریست گفتگوی بانوی یگانه هنگام وداع با خانه پس آنگه در ایوان خود بنگریست برآورد آهی و از جان گریست ندانستم ای خانه ویران شوی ابا خاک تاریک یکسان شوی ندانستم این گنبد لاژورد کند روی سرخم بدینگونه زرد ندانستم این[...]
چو بانو شنید این حکایت تمام سفارش بانو با کدخدا و رئیس و وصیت او با فرنگیس و بلقیس چو بانو شنید این حکایت تمام تو گفتی نشاندند زهرش بکام چنین گفت با پهلوانان خویش مدارید اندیشه از جان خویش شما باید از بردن مال و رخت[...]
رسیدند گردان خونخوار یل ترجمه کلمات مزبوره بفارسی رسیدند گردان خونخوار یل نشان شد تنت پیش تیر اجل کنون حکم و مأمور سلطان رسید فراوان سپاه از فراهان رسید برون آمدستند از خانقاه شود روز روشن بچشمت سیاه بکوبند بالا و پست تو را ببرند زین[...]
در این کار بودند کارآگهان خبر رسانیدن جاسوس ببانوی پرافسوس در این کار بودند کارآگهان که ناگاه جاسوسی آمد نهان فرود آمد آنجا به مانند پیک بگفتا که خانم سلام علیکم نشستیه تا کی چنین بی خبر جارجار بلینگ آماده پشت در قلاتنه حالا خراب مکنن[...]
چو بشنید بانو چنین داستان پاسخ بانوی خانقاه به محمد و خواستن پهلوانان را چو بشنید بانو چنین داستان بدو گفت احسنت ایا پهلوان که گشته است گیتی به ما ترشرو ببرد است دندان بخونمان فرو بداندیش را بخت رام آمده است زمانه عدو را بکام آمده[...]
محمد بدو گفت مخروش هیچ دلداری دادن محمد بانو را محمد بدو گفت مخروش هیچ که دشمن نیارد در اینجا بسیج من آنم که خود آزمودی مرا شناسیده زین پیش بودی مرا بخاطر نداری مگر سال پار فکندم تن خود ز بام حصار فروشد بخون دیده[...]
چه بانو نیوشید پیغام او پاسخ دادن بانو بفیض الله چه بانو نیوشید پیغام او درافتاد لرزه بر اندام او بغرید همچو یکی ماده شیر نظر کرد در روی او خیر خیر که اینان کجا مرد کار منند اگر شیر نر، شیر خوار منند مرا عار[...]
نشستی بایوان ونازی ببخت ترجمه کلمات مزبوره بفارسی با بانوی خانقاه نشستی بایوان ونازی ببخت ندانی که وارون شدت تخت و بخت توئی خفته اکنون بچرم پلنک ندانی که بر سینه ات خورده سنگ بمغز افکنی گرمی باده را نداری خبر حکم شهزاده را هلا غرقه[...]
چه نشتی که رانئا زن خیننه گفتار فیض الله بزبان مردم خانقاه چه نشتی که رانئا زن خیننه ایواره مچاپن کور سیننه خنقای دامن میشه تل خاک تواته گرفتن به قصد هلاک بوم تمبیره مه غیکم دورو وری تو که اومادنه روبرو بوای نازنینته کور شد[...]
ارسال اطلاعات ، لطفاً منتظر بمانید ...
برای استفاده از خدمات ابتدا وارد شوید
ورود به سایت
جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید
ثبت نام
بازیابی پسورد
تایید کد
نام کاربری یا آدرس ایمیل *
گذرواژه *
مرا به خاطر بسپار ورود
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
نام کاربری *
آدرس ایمیل *
عضویت