شعر سایه خود نیما یوشیج

در ساحت دهلیز سرای من و تو – سایه خود

  • در ساحت دهلیز سرای من و تو – شعر سایه خود نیما یوشیج

     

    در ساحت دهلیز سرای من و تو

    مردی ست نشسته از برش مشعل نور

    هر روز و به هر شب از برای من و تو

    در بر بگشاده نقشه ای زین شب دور.

    انگیخته از نهادش

    رگهای صدا

    یک خنده نه از لبانش

    یکدم شده وا.

    می بیند او به زیر ویرانه ی شب

    در روشنی شراره ای سرد شده

    در شادی روزی، نه در آن خورشیدی

    در گردش یک شب پر از درد شده

    نو می کند او هزار اندوه نهفت.

    اما چو به ناگهانی نگاهش افتد

    بر سایه ی خود اگرچه از او نه جدا

    لبخند زده

    فریاد برآورد بماند

    از چشم من و تو در زمان ناپبدا.

    فروردین 1321

    قالب شعر: ترکیب بند

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    نیما یوشیج

    اشعار نیما یوشیج

     

    در ساحت دهلیز سرای من و تو

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در ساحت دهلیز سرای من و تو / مردی ست نشسته از برش مشعل نور / هر روز و به هر شب از برای من و تو / در بر بگشاده نقشه ای زین شب دور» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نیما یوشیج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نیما یوشیج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «اما چو به ناگهانی نگاهش افتد / بر سایه ی خود اگرچه از او نه جدا / لبخند زده / فریاد برآورد بماند / از چشم من و تو در زمان ناپبدا» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر سایه خود نیما یوشیج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سایه خود نیما یوشیج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    بر بساطی که بساطی نیست

    نام این شعر نیما یوشیج داروگ است اما در بین مردم به خشک آمد کشتگاه من ، قاصد روزان ابری کی می رسد باران ، بر بساطی که بساطی نیست، دارد از خشکیش می ترکد نیز معروف است.

     

     

    برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید

     

    پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:

     

    شعر صبح نیما یوشیج

    شعر مهتاب نیما یوشیج

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعرداروگ نیما یوشیج

    شعر هست شب نیما یوشیج

     

    کتاب‌های نیما یوشیج:

    مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج

    مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج

    درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج

    درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج

    یادداشت های روزانه نیما یوشیج

    یادداشت های روزانه نیما یوشیج

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *