شعر خواب زمستانی نیما یوشیج

سر شکسته وار در بالش کشیده – خواب زمستانی

  • سر شکسته وار در بالش کشیده – شعر خواب زمستانی نیما یوشیج

     

    سر شکسته وار در بالش کشیده

    نه هوایی یاریش داده

    آفتابی نه دمی با بوسه ی گرمش به سوی او دویده

    تیر پروازی به سنگین خواب روزانش زمستانی

    خواب می بیند جهان زندگانی را

    در جهانی بین مرگ و زندگانی

    همچنان با شربت نوشش

    زندگی در زهرهای ناگوارایش.

    خواب می بیند فروبسته است زرین بال و پرهایش

    از بر او شورها برپاست.

    می پرند از پیش روی او

    دل به دو جایان ناهمرنگ،

    و آفرین خلق آنهاست.

    خواب می بیند (چه خواب دلگزای او را)

    که به نوک آلوده مرغی زشت،

    جوش آن دارد که برگیرد ز جای او را

    و اوست مانده با تن لخت و پر مفلوک و پای سرد.

    پوست می خواهد بدراند به تن بی تاب

    خاطر او تیرگی می گیرد از این خواب

    در غبار انگیزی از این گونه با ایام

    چه بسا جاندار کاو ناکام

    چه بسا هوش و لیاقتها نهان مانده

    رفته با بسیارها روی نشان بسیارها چه بی نشان مانده

    آتشی را روی پوشیده به خاکستر

    چه بسا خاکستر او را گشته بستر.

    هیچ کس پایان این روزان نمی داند.

    برد پرواز کدامین بال تا سوی کجا باشد.

    کس نمی بیند.

    ناگهان هولی برانگیزد

    نابجایی گرم برخیزد.

    هوشمندی سرد بنشیند.

    لیک با طبع خموش اوست

    چشم باش زندگانیها

    سردی آرای درون گرم او با او با بالهایش ناروان رمزی است

    از زمان های روانی ها.

    سرگرانی نیستش با خواب سنگین زمستانی

    از پس سردی روزان زمستان است روزان بهارانی.

    او جهان بینی ست نیروی جهان با او

    زیر مینای دو چشم بی فروغ و سرد او، تو سرد منگر

    رهگذار! ای رهگذاز

    دلگشا آینده روزی است پیدا بی گمان با او

    او شعاع گرم از دستی به دستی کرده بر پیشانی روز و شب دلسرد می بندد

    مرده را ماند. به خواب خود فرو رفته است اما

    بر رخ بیدار وار این گروه خفته می خندد.

    زندگی از او نشسته دست

    زنده است او، زنده ی بیدار.

    گر کسی او را بجوید، گر نجوید کس،

    ورچه با او نه رگی هوشیار.

    سرشکسته وار در بالش کشیده،

    نه هوایی یاریش داده،

    آفتابی نه دمی با خنده اش دلگرم سوی او رسیده

    تیز پروازی به سنگین خواب روزانش زمستانی

    خواب می بیند جهان زندگانی را

    در جهانی بین مرگ و زندگی

    5 خرداد1320

    قالب شعر: نیمایی

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    نیما یوشیج

    اشعار نیما یوشیج

     

    دیدگاه شما برای شعر خواب زمستانی نیما

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خواب زمستانی نیما یوشیج بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    سر شکسته وار در بالش کشیده

    نام این شعر نیما یوشیج خواب زمستانی است اما در بین مردم به سر شکسته وار در بالش کشیده نیز معروف است.

     

    برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید

     

    پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:

     

    شعر صبح نیما یوشیج

    شعر مهتاب نیما یوشیج

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعرداروگ نیما یوشیج

    شعر هست شب نیما یوشیج

     

    کتاب‌های نیما یوشیج:

    مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج

    مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج

    درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج

    درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج

    یادداشت های روزانه نیما یوشیج

    یادداشت های روزانه نیما یوشیج

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *