شعر کک ککی نیما یوشیج
دیری ست نعره می کشد از بیشه ی خموش
«کَک کی» که مانده گم.
از چشم ها نهفته پری وار
زندان بر او شده است علفزار
بر او که او قرار ندارد
هیچ آشنا گذار ندارد.
اما به تن درست و برومند
«کَک کی» که مانده گم
دیری ست نعره می کشد از بیشه ی خموش.
قالب شعر: نیمایی
کتابهای نیما یوشیج را از دست ندهید:



برای مشاهده ی تمام « کتاب های نیما یوشیج » اینجا کلیک کنید