شعر شیر و عسل پوریا پلیکان
چشمهای تو سوسوی دو ستارهاند
در سیاهیِ قرنِ بیست وُ یکم
دستهای تو به نرمیِ بالِ کبوتر
لبهای تو مثل چشمهای
نوشیدنیست
_ مثل چشمهای کشف شده
از لای هزار
جویِ آبِ تصفیه نشده _
با عطش
ردِ زنبورهایی را دنبال میکنم
که از روی گلهای دامنت پرواز کردند
وَ توی پستانهایت لانه میکنند
به طعمِ شیر و عسل میاندیشم
تو تنها راهِ نجاتِ من از شهر هستی
از مجموعه شعر آن سر این جنازه را بگیر
Instagram & telegram: Pooria_pelican