شعر سرگذشت سهراب سپهری

می‌خروشد دریا هیچکس نیست به ساحل دریا – سرگذشت

  • می‌خروشد دریا هیچکس نیست به ساحل دریا – شعر سرگذشت سهراب سپهری

     

    می‌خروشد دریا

    هیچکس نیست به ساحل دریا

    لکه‌ای نیست به دریا تاریک

    که شود قایق

    اگر آید نزدیک

    مانده بر ساحل

    قایقی ریخته شب بر سر او،

    پیکرش را ز رهی نا روشن

    برده در تلخی ادراک فرو.

    هیچکس نیست که آید از راه

    و به آب افکندش.

    و دیر وقت که هر کوهه آب

    حرف با گوش نهان می‌زندش،

    موجی آشفته فرا می‌رسد از راه که گوید با ما

    قصه یک شب طوفانی را.

    رفته بود آن شب ماهی گیر

    تا بگیرد از آب

    آنچه پیوندی داشت.

    با خیالی در خواب

    صبح آن شب، که به دریا موجی

    تن نمی‌کوفت به موجی دیگر،

    چشم ماهی گیران دید

    قایقی را به ره آب که داشت

    بر لب از حادثه تلخ شب پیش خبر.

    پس کشاندند سوی ساحل خواب آلودش

    به همان جای که هست

    در همین لحظه غمناک بجا

    و به نزدیکی او می‌خروشد دریا

    وز ره دور فرا می‌رسد آن موج که می‌گوید باز

    از شب طوفانی

    داستانی نه دراز.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر مرگ رنگ

     

    می خروشد دریا هیچکس نیست به ساحل

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «می‌خروشد دریا / هیچکس نیست به ساحل دریا / لکه‌ای نیست به دریا تاریک / که شود قایق / اگر آید نزدیک» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «وز ره دور فرا می‌رسد آن موج که می‌گوید باز /از شب طوفانی / داستانی نه دراز.» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر سرگذشت سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سرگذشت سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    برای ورود به اینستاگرام سهراب سپهری اینجا کلیک کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *